منتظران ظهور
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:38 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

توکّل و اطمینان به خدا
آیت الله مصباح مى گوید:
((آقاى بهجت مى فرمودند: روزى داخل اتاق نشسته بودم به گونه اى که صداى دم درِ حیاط را مى شنیدم ، بچّه همسایه دم در بازى مى کرد فقیرى آمد و به او گفت : برو از خانه تان چیزى براى من بیاور. بچه رو به فقیر کرد و گفت : خوب ، برو از مامانت بگیر.
فقیر جواب داد: من مامان ندارم تو برو از مامانت بگیر و بیاور.
آقاى بهجت مى فرمودند: من از این گفتگوى بچّه با فقیر یک نکته دستم آمد، با خود گفتم این بچّه آن قدر به مامانش اطمینان دارد که فکر مى کند هر چه بخواهد از او مى تواند بگیرد.
ایشان چنین نتیجه مى گرفتند که اگر ما به همین اندازه که این بچّه به مادرش اطمینان دارد به خداوند اطمینان داشتیم و تمام خواسته هاى خود را از او درخواست مى کردیم ، هیچ مشکلى نداشتیم و همه کارهایمان درست مى شد.))

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.

بسم رب الشهداءوالصدیقین

اگر در خدمت امام زمان (عج ) باشیم ، حضرت در فکر ما هست
حجت الاسلام قدسی مى گوید: ((روزى به آیت الله بهجت(ره) عرض کردم : وجود بنده در روستایى براى تبلیغ خیلى مؤ ثر است و مردم خیلى با من مهربان هستند و از حقیر حرف شنوى دارند، ولى فقیرند و مبلغى که در ماه محرّم و ماه رمضان به مبلّغ مى پردازند خیلى کم است ، برخلاف جاهاى دیگر که از لحاظ معنوى این گونه نیستند ولى جنبه مادى خوبى دارند.
آقا فرمودند: اگر به خدمت امام زمان مهدى علیه السّلام اشتغال داشته باشید، آیا امکان دارد حضرت در فکر شما نباشد؟))

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:36 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

2پیام آیت الله بهجت(ره)درباره انتخابات

پیام اوّل
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین ، و الصّلاة على سیّد الانبیاء و آله السّادة الاوصیاء الطاهرین .
و بعد، چنانکه مکرّراً از شرکت در انتخابات سؤ ال شده ، در جواب آنها آنچه اظهار شده است بیان مى شود:
اینجانب جهات سلبیه و اثباتیه را متعرض مى شوم ، کسانى که بنا دارند در راءى دادن و یا انتخاب شدن شرکت نمایند، باید متذکّر باشند که کسانى حقّ انتخاب شدن و امینِ مردم با ایمان در مورد دین و دنیا بودن را دارند، که از رجالِ با عقلِ کاملِ کافى و با ایمان باشند.
و از آنهایى باشند که در اظهارات و تروک ، (لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ) باشند.
و از رشوه ها و تخویفات و نحو آنها دور باشند.
نظر نکنند که تا به حال چه بوده بلکه نظر نمایند که از حال چه باید بشود و چه باید نشود.
و باید پرهیزکار و خدا ترس باشند، اراده خداى تعالى را بر همه چیز ترجیح بدهند.
اگر فاقد بعض صفات باشند اهل ائتمان نیستند، و راءى دادن براى فاقدها بى اثر است بلکه جائز هم نیست ، مشکوک هم متروک است .
تفحّص هم باید کامل باشد و بدون مداخله دوستى و دشمنى در امور نفسانیه باشد.
در حالِ راءى دادن و گرفتن خداى عظیم را ناظر به تمام خصوصیات همه بدانند.
کسانى هم که واجِد خصوصیات مذکوره باشند - که جائز باشد راءى دادن و گرفتندرباره آنها - واجب مى شود با توانایى ، اگر بدانند یااحتمال بدهند که فاقد بعض آنها خواهند راءى گرفت [ راءى خواهند آورد].
ملاحظه نمایید دُوَل کفر را -[که ] چگونه انتخاب مى نمایند و انتخاب مى شوند و چه کسانى انتخاب مى شوند و از چه راه هایى انتخاب مى شوند و چه آرائى در مجلسهاى خودشان اظهار مى کنند و دولتهاى آنها چه عملیّاتى بر طبق قانون مملکت و بر خلاف قانون عقل و دین - حتى ادیان منسوخه آنها - انجام مى دهند که فساد و افساد آنها بر همه عقلاى دنیا آشکار است ، -[و] مخالفت نمایید با چگونگى کارهاى آنها [و] وسائل و اسباب و مسبّبات آنها که مطابقت با هیچ دین اصل دار و هیچ قانون عقل پسند ندارند.
عَصَمَکُمُ اللّهُ وَ إِیّانا مِنَ الزَّلاّتِ کُلِّهِا، بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
العبد محمد تقى البهجة
پیام دوّم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدللّه ربّ العالمین ، و الصّلاة على سیّد الا نبیاء محمّد و آله ، سادة الا وصیاء المطهّرین .
در جوابِ سؤ الِ مکرّرِ مربوط به انتخابات ، [و] با اشاره به آنچه در سال گذشته تذکّر داده شده بود [که ] از [آن جمله ] بیاناتى [بود] که اختصاص به زمانى و مکانى ندارد و در آنها تعیین توصیفى - که اتمّ و اعمّ و احسن و اکمل و ادوم از تعیین اسمى است - شده بود، [گفته مى شود:]
از ((حذیفه )) رضوان الله علیه مروىّ است که فرمود: ((کانُوا یَسْاءَلُون رَسُولَ اللّهِ عَنِ الْخَیْرِ، وَ کُنْتُ اءَسْاءَلُهُ عَنِ الشَّرِّ))؛باید بدانیم ((شرّ)) چیست و ((اهل شرّ)) کیست تا فرار از آن نماییم ، و ((خیر)) چیست و ((اهل خیر)) کیست تا به سوى آن فرار نماییم .
باید اهل انتخاب ، در پیاده کردن کبریات در صغریات ، و کلیات در جزئیات روشن و بااحتیاط باشند.
و رضاى خداى بزرگ را مقدّم بر رضاى غیر نمایند.
و فحص از عقلاء متدیّنین که اصلح باشند نمایند.
و در روشنى توقفّ ننمایند، و در تاریکى حرکت نمایند.
و از رشوه دادن و گرفتن (شیوه دُول کفر) دور باشند.
با متدیّنینِ از عقلاء - که محیط به مسائل شرعیّه و با ایمان اعتقادى و عملى ، و پرهیزکار، و با تدبیر و شجاعت و اعتدال فکرى و مسلکى - باشند، و با غیر آنها سر و کار نداشته باشند.
و مسلمانها را گرفتار نکنند و کارى نکنند که در پشیمانى از آن ، تدارکى نیست .
از وطن فروشى و وطن فروشان که غایتِ محبّتِ دُول کفر است ، دور باشید؛ عواقب وطن فروشان به دول کفر را، ملاحظه بنمائید؛ دیدیم و مى بینیم که به مُحَلِّلهاى خودشان وفا نمى کنند، مگر تا زمانى که چاره ندارند، و پس از آن جز پشیمانى و عاقبتِ سوء براى تابعین آنها نمى ماند.
باید بدانیم که هیچ نقصى در ممالک اسلامیّه نیست که منسوب به دول کفر نباشد؛ و آنچه منسوب به آنها است نقص در اسلام و ایمان است ، یا منتهى به آن است .
غیر از معصومین علیهم السّلام کسى نمى تواند بگوید: ((همه چیز را مى دانم ، یا مى بینم ))؛ و نمى تواند کسى بگوید: ((هیچ چیز را نمى دانم و همه جا تاریکم ))، بلکه هر عامل عادى ، چیزهایى را مى داند و باید حرکت کند و توقّف ننماید، بلکه باید از معلومات خود، مجهولات را استخراج نماید تا آنجا که بتواند؛ و چیزهایى را نمى داند و باید احتیاط و توقّف و تفحّص نماید تا به ندامتِ غیرِ مُسْتَدْرَک مبتلا نشود.
و این مطالب براى جواب سؤ الها [ذکر شد] با اشتمال بر بیاناتى که اتمام حجّت و تاءکید آن است ، تا آنکه على العمیاء، یا به مسامحه خود و دیگران از مؤ منین را در گمراهى ننمایند.
کسانى که متحیّر و مردّدند، به آنها دستور داده شده و مى شود [که ]: ملاحظه کنید کدامیک از دو حزب با ولایت على علیه السّلام موافق یا موافق تر است ،
و کدام اعتقاد او عملاً انتظار مهدى علیه السّلام را دارد یا متاءکّدتر است ،
کدام تغییرى در امور دینّیه داده یا نمى دهد،
کدام معتدل در فکر یا متلوّن است در اعتقاد یا عمل ،
کدام ملکه تقوى و صدق و ائتمان دارد، یا قوى تر است ،
کدام ، در صفات ، شبیه به کفر یا نفاق و کدام دورتر است ،
و بالجمله کدام به خداى متعال و خاتم الا نبیاء و خاتم الاوصیاء - صلوات الله علیهم و عجَّل فرجَهم - نزدیک تر است .
از خداوند عظیم ، موفقّیت همه مؤ منین را بر مرضیّات او، و تجنّب از مبغوضات او را در همه جا و در هر حال ، مى خواهیم .
والسّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
الا حقر محمّد تقى البهجة

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:25 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

خلاصه ای ازمبحث حجاب دراسلام

اسلام آفرینش زن و صلاح و خیر جامعه را در نظر گرفته و حجاب را لازم شمرده تا عفت درونی او هماهنگ گردد. و بنیان خانواده مستحکم گردد. چون اگر در جامعه حجاب کاملاً رعایت گردد روابط جنسی فقط به روابط زن و شوهر محدود می­گردد، در نهایت بیشترین فایده و نفع نصیب خود زنان خواهد شد، حیا و عفت و ستر و پوشش، تدابیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است.

اصولاً ارتباط کمتر و دوری از شیء مطلوب، جذابیت آن را بیشتر می­کند بنابراین پوشش زنان جذابیت او را در نظر جنس مخالف بیشتر کرده، و تلاش و پیگیریش را برای وصال فزونی خواهد بخشید.

زن پوشیده به نوعی محرومیت را به استعمارگران تحمیل می­کند، زنان پوشیده هرگز خود را پایگاه استعمار نمی­کنند بلکه به عنوان نیروهای مسلح فرهنگی سدی مستحکم در برابر آنان پدید می­آورند به گونه­ای که می­توان گفت پوشش دینی پادزهر تهاجم فرهنگی غرب است.

بنابراین حجاب نه مبارزه با عشق است، نه سرکوب غریزه­ی جنسی و نادیده گرفتن آن، نه مبارزه با زیبایی، بلکه حجاب مانع جریان هوای نفس و نگاه­های آلوده و میکروب­های فساد به حریم پاک زن است و زیبائی و ظرافت­های جسمانی او را از گزند آفتاب، سرما و آلودگی­های جوی حفظ می­کند. بنابراین در پرتو رعایت کامل حجاب اسلامی اولغً؛ زمینه تشکیل نهاد خانواده فراهم می­گردد. ثانیاً: نهاد خانواده درخشش و بالندگی و استحکام مطلوب را پیدا خواهد کرد.

در بحث موانع حجاب، دشمنان نیز دریافته­ اند که برای سلطه­ بر کشورهای اسلامی باید مسلمانان را به فساد بکشانند و مخصوصاً حجاب را از بین ببرند آنها برای این مقصود از تمام ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی بهره گرفته و می­گیرند.

سودجویان و بنگاه­های سرمایه­داری نیز از این قماشند آنها از لطافت زن و اطاعت­پذیری او برای جلب مشتری سوء استفاده می­کنند و آنها را در معرض دید مشتریان قرار می­دهند طبیعی است که پوشش زن را مانعی برای کار خود می­بینند. مانع دیگر رفتار سود عالمان

علماء دین عمود خیمه اسلام­اند، لذا واضح است که سوء عمل آنها مردم را به دین بدبین می­کند شاید هیچ عاملی مانند فساد عالمان دین برای دین و ملت مضر نباشد همچنان که هیچ عاملی هم مانند عالمان صالح در اصلاح دین و دنیای مردم مؤثر نیست. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرموده­اند: شرُّ الناسِ عُلماءُ السّوءِ: برترین مردم عالمان سود هستند.

مانع دیگر ظلم و بی­عدالتی در جامعه است. عدالت یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن اما ظلم هر چیزی را از جای خود خارج می­کند. پول پرستان و رفاه طلبان فاسد یکی از عوامل بی­ عدالتی و متلاشی­شدن جامعه هستند.

در بحث روش ­های ترویج حجاب: تشویق به عنوان یک اصل مهم در جهت تربیت آدمی مورد استفاده قرار می­گیردماهیت تشویق مختلف است تشویق به محدودة ادارات و نهادها منحصر نمی­شود بلکه محیط خانواده و هر نقطه­ای از جامعه می­تواند محل تشویق راهیان عفاف باشد، عامل دیگر ترویج فرهنگ حجاب دینی، فعالیتهای گسترده علمی، فرهنگی، و هنری مربوط به حجاب در تمام سطوح فکری جامعه است ارائه پوستر، نشریه و به ویژه کتاب­های مفید سبب ارتقاء سطح آگاهی در این زمینه می­باشند. ترویج فرهنگ غیرت در بین مردان نیز می­تواند به تحقق پوشش دینی در جامعه کمک نماید. زیرا اگر روح غیرت در مردی دمیده شود هرگز اجازه نمی­دهد زن یا دخترش با بدحجابی کمترین تحریکی در دل نامحرم داشته باشد. یکی دیگر از راه­های عمومی ترویج پوشش دینی توصیه به حجاب و نهی از بی­حجابی و جلوه­گری است قرآن کریم می­فرماید: وَ ذَکَّرْ فِانَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُؤمِنینَ: پند ده که پند برای مؤمنین مفید است.

 

نتیجه­ گیری 

حجاب در خارج از مسأله حفاظت و صیانت، یک نقش مهمی سیاسی دیگری هم در زندگی مسلمانان بر عهده دارد و آن عبارت است از اینکه حجاب در میان مسلمانان خود نشانة استقلال و آزادی است از قیود و سنت­ها و بدعت­های زمان و نیز نشانة استقامت و پایداری است در برابر تمام ملل و اقوام دیگر یا سمبل قدرت و مقاومت است در برابر هجوم فرهنگهای زمان و بالاخره اعلام موجودیتی است شجاعانه در برابر بیگانگان، که همچون خاری در چشم دشمنان اسلام فرو رود و به دردهای درمان ناپذیری گرفتار سازد.

در حجاب کامل پوشاندن چهره بخصوص چشم از مهمات است چرا که «نگاه» مرکز دریافت آلودگی­ها و مبداء تنزّل فرد و بسیار چیزهای دیگر می­تواند باشد از بین حالات عادی روزانه، حالتی بیشتر از تلاقی نگاه­های دو فرد نامحرم، آنهم بطور مستمر، دارای آثار سود و زیانبار نمی­باشد... اگر حجاب ظاهری نباشد حتماً متانت و شخصیت درونی زن در معرض تاراج قرار خواهد گرفت ... زن بمانند برّه­ای که در اطراف او انواع و اقسام گرگان حریص و گرسنه موجودند که می­خواهند با یک لحظه غفلت به او حمله­ور شوند، خود را غریب و در معرض خطر احساس می­کند اما حجاب، به سهم اعظم مانع بسیاری از تعرضات و آلودگی­ها شده و لذا سبب ذخیره بیشتر قوای روحی می­شود.

از طرفی دیگر: زنان بی­حجاب یا بدحجاب خودشان هم نمی­دانند برای جلب توجه نامحرم چه بهای گزافی می­پردازند و در این سودای نامبارک چه سرمایه­هایی را می­بازند، سرمایه­هائی که برای طی طریق کمالشان بود و جایگزینی هم اگر از دست رفت ندارد ... به هر حال حجاب حریم مقدسی است که به خود زن هم اجازه خیلی از حریم شکنی­ها را نمی­دهد و او را از درون حفظ می­کند و در نظر اهلش اعم از زن و مرد ایجاد احترام قلبی می­کند هر چند که افراد جاهل و نااهل به هر دلیلی بریدة تحقیر بدان بنگرند... شاید گفته شود که استفاده از چادر برای زن سخت است و مانع کارها و فعالیتهای او می­شود، ولی با توجه به اینکه:

اولاً ـ زن طوری خلق شده که استعداد تحمل سختی­ها در او زیاد است، این امر چیزی نیست که مانع بزرگی برای او بشمار رود بخصوص که داشتن پوشش برای او مطابق با میل فطری او است.

ثانیاً ـ «عادت کردن» بخصوص عادت .......، به مرور باعث تسهیل این امر می­شود و خلاصه کم کم با وجود فرد عجین می­شود.

ثالثاً ـ برای زنان سالمی که نمی­توانند جلوی نگاه های آلوده را بگیرند و از طرفی به جهات گوناگون ناچار به حضور در اجتماع هستند، چادر (حجاب) و پناهگاه و سنگری است بزرگ که نوعی حایل و فاصله مابین زن و مرد ایجاد کرده و حضور زنان را در جامعه آسان­تر می­ نماید.یاعلی



 

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:23 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

سیر و سلوک و عرفان آیت الله بهجت
آیت الله بهجت ، در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ ، به تهذیب نفس و استکمال معنوى همّت گمارده ، و در کربلا در تفحّص ‍ استاد و مربّى اخلاقى بر آمده و به وجود آقاى قاضى که در نجف بوده پى مى برد. و پس از مشرّف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خویش حضرت حاج شیخ محمّد حسین اصفهانى کمپانى استفاده هاى اخلاقى مى نماید.
آیت الله مصباح در این باره مى گوید:
((پیدا بود که از نظر رفتار هم خیلى تحت تاءثیر مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانى بودند، چون گاهى مطالبى را از ایشان با اعجابى خاصّى نقل مى کردند، و بعد نمونه هایش را ما در رفتار خود ایشان مى دیدیم . پیدا بود که این استاد در شکل گرفتن شخصیّت معنوى ایشان تاءثیر بسزایى داشته است )).
همچنین در درسهاى اخلاقى آقا سیّد عبدالغفّار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده مى نموده ، تا اینکه در سلک شاگردان آیت حقّ، عالم ربّانى ، عارف نامى ، نادره روزگار، مربّى نفوس ‍ مستعدّه ، حضرت آیت الله ، سید على قاضى - رضوان اللّه تعالى علیه - در آمده و در صدد کسب معرفت از ایشان بر مى آید، و در سن 18 سالگى به محضر پر فیض عارف کامل حضرت آیت الله سیّد على آقاى قاضى قدّس سرّه بار مى یابد، و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار مى گیرد و در عنفوان جوانى چندان مراحل عرفان را سپرى مى کند که غبطه دیگران را برمى انگیزد.
آیة الله مصباح مى گوید:
((ایشان از مرحوم حاج میرزا على آقاى قاضى مستقیماً در جهت اخلاقى و معنوى بهره برده و سالها شاگردى ایشان را کرده بودند. آیت اللّه قاضى از کسانى بودند که مُمَحَّضِ در تربیت افراد از جهات معنوى و عرفانى بودند، مرحوم علامه طباطبایى قدّس سرّه و مرحوم آیت الله آقا شیخ محمّد تقى آملى و مرحوم آیت الله آقا شیخ على محمّد بروجردى و عدّه زیادى از بزرگان و حتى مراجع در جنبه هاى اخلاقى و عرفانى از وجود آقاى قاضى بهره برده بودند. آیت الله بهجت از اشخاص دیگرى نیز گهگاه نکاتى نقل مى کردند مثل مرحوم آیت اللّه آقا شیخ مرتضى طالقانى و دیگران ...
خود آقاى بهجت نقل مى کردند: شخصى در آن زمان در صدد برآمده بود که ببیند چه کسانى سحر ماه مبارک رمضان در حرم حضرت امیرعلیه السّلام در قنوت نماز وترشان دعاى ابوحمزه ثمالى مى خوانند، آن طور که خاطرم هست اگر اشتباه نکنم کسانى را که مقیّد بودند این عمل را هر شب در حرم حضرت امیرعلیه السّلام انجام بدهند شمرده بود و بیش از هفتاد نفر شده بودند.
به هر حال ، بزرگانى که تقیّد به جهات عبادى و معنوى داشتند در آن عصرها زیاد بودند. متاءسّفانه در عصر ما کمتر این نمونه ها را مشاهده مى کنیم . البته علم غیب نداریم ، شاید آن کسانى که پیشتر در حرمها این عبادتها را انجام مى دادند حالا در خانه هایشان انجام مى دهند، و لى مى شود اطمینان پیدا کرد که تقیّد به اعمال عبادى و معنوى سیر نزولى داشته و این بسیار جاى تاءسف است )).
یکى دیگر از شاگردان آقا (حجّة االاسلام والمسلمین آقاى تهرانى ) جریان فوق را به صورت ذیل از حضرت آیت الله بهجت براى نگارنده نوشته است :
((شخصى در آن زمان شنیده بود که در گذشته هفتاد نفر در حرم حضرت امیرعلیه السّلام در قنوت نماز وترشان دعاى ابوحمزه ثمالى را مى خواندند، آن شخص تصمیم گرفته بود ببیند در زمان خودش چند نفر این کار را انجام مى دهند، رفته بود و شمارش کرده و دیده بود تعداد افراد نسبت به زمان سابق تقلیل پیدا کرده و مجموعاً پنجاه نفر (آن طور که بنده ((تهرانى )) به یاد دادم ) در حرم (اعمّ از نزدیک ضریح مطهّر، و رواقهاى اطراف ) دعاى ابوحمزه را در دعاى نماز وتر خود قرائت مى کنند.


نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:22 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین
آیت الله بهجت و هجرت به قم
ایشان بعد از تکمیل دروس ، در سال 1363 ه‍ .ق . موافق با 1324 ه‍ .ش .، به ایران مراجعت کرده و چند ماهى در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً در حالى که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطّهر حضرت معصومه علیهاالسّلام و اطّلاع یافتن از وضعیّت حوزه قم را کرد، ولى در طول چند ماهى که در قم توقّف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف ، یکى پس از دیگرى شنیده مى شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت کند.
در قم از محضر آیت الله العظمى حجت کوه کمره اى استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهى از اقامت حضرت آیة الله العظمى بروجردى در قم نگذشته بود که آیت اللّه بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آیات عظام امام خمینى ، گلپایگانى و... به درس فقید سعید مرحوم بروجردى حاضر شد.
آیت الله مصباح در این باره مى گوید: ((آیت الله بهجت از همان زمانى که مرحوم آیت الله بروجردى قدّس سرّه در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته و از مُسْتَشْکِلین معروف و مبرّز درس ایشان بودند. معمولا استادانى که درس خارج مى گویند، در میان شاگردانشان یکى دو سه نفر هستند که ضمن اینکه بیش از همه مطالب را ضبط مى کنند احیاناً اشکالاتى به نظرشان مى رسد که مطرح و پى گیرى مى کنند تا مسائل کاملاً حل شود، اینان از دیگران دقیق ترند، و اشکالاتشان علمى تر و نیاز به غور و بررسى بیشترى دارد، و ایشان در آن زمان چنین موقعیّتى را در درس مرحوم آیت الله بروجردى داشتند.))

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:40 ::  نويسنده : علی بامری

  • عالمان و خردمندان
  • سوره مبارکه عنکبوت
  • آیه شریفه 43
  • وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ

  • معنای آیه:

    مثال کسانی که غیر از خدا را سرپرست خود می دانند مانند عنکبوتی است که به خانه ی سست خود پناه می برد. این مثال هایی است که برای مردم می زنیم و جز دانایان آن را درک نمی کنند.

  • پیام آیه:

    تکیه و اعتماد به هرچیز غیر از خداوند حکیم، تکیه بر پایه های سستی است که هرگز ادامه نخواهد داشت. خداوند عالمان و خردمندان را می ستاید زیرا آنان می دانند که همه ی گنجینه ها نزد خداست. و تنها تکیه گاه باید او باشد. بکوشیم از عالمان و خردمندان باشیم.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:38 ::  نويسنده : علی بامری

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:33 ::  نويسنده : علی بامری

ولايت فقيه

انديشه سياسي شيعه در عصر غيبت کبري با نظريه «ولايت فقيه» گره خورده است. در اصطلاح «زعيم و ولي فقيه» کسي است که عالم به سياست هاي ديني و برقرار کننده عدالت اجتماعي در ميان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پيامبران و جانشين پيامبر خدا و همچون پيامبران بني اسرائيل بوده، بهترين خلق خدا بعد از ائمه است. مجاري امور و احکام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمامداران است. مسأله «ولايت فقيه» گرچه ريشه کلامي دارد؛ ولي جنبه فقهي آن موجب گرديده تا فقها از روز نخست، در ابواب مختلف فقهي از آن بحث کنند و موضوع ولايت فقيه را در هر يک از مسائل مربوطه روشن سازند. در باب جهاد و تقسيم غنايم و خمس و گرفتن و توزيع زکات و سرپرستي انفال و نيز اموال غايبين و قاصرين و باب امر به معروف و نهي از منکر و باب حدود و قصاص و تعزيرات و مطلق اجراي احکام انتظامي اسلام، فقها از مسأله «ولايت فقيه» و گستره آن بحث کرده اند.مقصود از مطلقه بودن ولايت فقيه گستره دامنه ولايت فقيه است، که در شعاع مسؤوليت رهبري سياسي او است و تمامي ابعاد مربوط به مصالح امت را شامل مي شود (از جمله اجراي تمامي احکام انتظامي اسلام). در مقابل آن، ولايت هاي خاصّ، مانند ولايت پدر درباره ازدواج دختر يا ولايت پدر و جد در رابطه با تصرفات مالي فرزندان صغير قرار دارد. اساساً اضافه شدن ولايت به وصف عنواني «فقيه» محدوديت آن را در چارچوب فقه مي رساند، در واقع فقه او است که حکومت مي کند، نه شخص او. پس هيچ گونه قاهريت و حاکميت اراده شخصي در کار نيست. از همين جا، مسؤوليت مقام رهبري - در اسلام - در پيشگاه خدا و مردم روشن مي گردد. او در پيشگاه خدا مسؤول است تا احکام را کاملاً اجرا نمايد و در مقابل مردم مسؤول است تا مصالح همگاني را به بهترين شکل ممکن تأمين نمايد و عدالت اجتماعي را در همه زمينه ها و به صورت گسترده و بدون تبعيض اجرا کند و هرگز در اين مسؤوليت کوتاه نيايد.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:21 ::  نويسنده : علی بامری

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:51 ::  نويسنده : علی بامری

زمان زمان عجیبیست یارمابه کجاست؟..........................

دهد ندا دل من که امام من تنهاست........................

یابن الزهرایابن الزهرا........................................

گشته ام ازفراق توشیدا.............................

یابیایک نگاهی به من کن.....................

یابادودستت مراکفن کن................

آقاجان التماس دعا...............

 

اللهم صل علی محمدوآل محمدوعحل فرجهم

اللهم عجل لولیک الفرج


نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:56 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

تشدید حرص مردان

یکی دیگر از ایرادها این است که پوشیدگی زن اشتیاق و حرص مردان را افزایش می­دهد زیرا انسان بر چیزی که از آن منع شده است حرص می­ورزد. اما اگر از حجاب بیرون آید پس از مدتی برای مردان جامعه طبیعی خواهد شد و حساسیت­های جنسی از میان خواهد رفت.

این راه حل اشکالات فراوانی را به همراه دارد که به برخی از آنها اشاره می­کنیم:

1- زن بی­حجاب تنها برای مردانی که همواره او را می­نگرند ممکن است طبیعی شود اما مردهای نامحرم به چند نفر محدود نمی­گردند. بنابراین ظاهر او همواره برای اکثریت قریب به اتفاق مردان جامعه تازگی و تنوع دارد و نگاه به او کاهش نخواهد یافت. ضمن این که جلوه­های زنانه پیوسته مورد دید و طمع گرسنگان جنسی قرار دارند اگر چه به طور مکرر مورد نظارة آنها باشند. چه این که عطش مردان به زن­ها محدودیت ندارد. نتیجه آن که بیرون شدن زن از پوشش عفاف حرص چشم­های گرسنه را کاهش نمی­دهد بلکه با توجه به آشکارشدن جاذبه­ها و زیبائی­های جسمانی او توجه و حرص مردان را افزایش می­دهد.

2- آزمندی انسان در صورتی است که بیننده، هوس کند و منع شود. اگر غذای لذیذی را از چشم گرسنه­ای بدور بدارند به آن حرص نمی­ورزد و همچنین اگر زن بسیار زیبائی از چشم مردان پوشیده باشد به آن حرص نخواهند ورزید. «هر آنچهدیده ببیند دل کند یاد» و زن پوشیده از دیدة نامحرمان به دور است. اما اگر در اشتیای نامحرم چند برابر می­شود. پوشش دینی مواضع زیبا و مهیج زن را می­پوشاند و طبعاً زمینه تحریک و آزمندی پدید نخواهد آمد. اما فرونشاندن غرایز جنسی با برهنه ساختن زنان، خاموش کردن شعله­های آتش با بنزین است.

3- تمایلات جنسی مرد به زن در نگاه او خلاصه نمی­شود تا با بی­حجابی زن روابط آنها طبیعی گردد. بلکه نگاه به مواضع آشکار شدة بدن او مقدمة بیداری شهوت و تمایلات خفتة مرد می­گردد و زمینه آزمندی شدید او بر کامیابی­های جنسی دیگر می­شود و چنین تشدید حرصی از حرص بر نگاه به مراتب زیانبارتر است، و زنان بی­حجاب علاوه بر حرص بر نگاه به مواضع مهیّج، حرص بر کامیابی­های دیگر جنسی را فراهم می­سازند. نگاه به زنان خودنما شهوت مردان را متلاطم می­سازد و تا ارضا نگردند نگاه آنها ادامه می­یابد و از آنجائی که قیود اجتماعی، شرعی و عقلی مانع ارضای آن هستند حرص بر نگاه ادامه خواهد داشت تا به عقده­های درونی یا جنایات جنسی منتهی شود که نمونه­های آن فراوان است.

4- طبیعی شدن نگاه بیگانه به مواضع جمال و مهیج یک زن جز با کنارگذاردن عفت که اساس زن را تشکیل می­دهد میسر نیست و سرپرست او نیز باید فاصله عمیقی از سلامت اخلاقی، غیرت، مردانگی و دیانت داشته باشد تا راضی شود به اندازه­ای چشم­های لجام گسیختة نامحرم در زیبائی­های ناموسش سرو سیاحت کند تا برای او طبیعی شود. او مجاز نمی­باشد. نتیجه این که اشکال تشدید حرص مردان به عکس آنچه گفته­اند بر بی­حجابی مترتب است که با فرو ریختن دیوار حجاب تمایلات شهوری به تنش­ها و تجاوزات جنسی مردان منتهی می­گردد. امّا ممنوعیتی که از سوی پوشیدگی زنان بر مردان بیگانه تحمیل می­شود به غزل سرائی، ادبیات و عشق عفیف منتهی می­گردد که مقدمه ازدواج شود.[1]

ج) پرده­پوشی دوشیزگان یک ظلم و احجافی است بر این جنس لطیف. چقدر شبیه تکلیف حجاب، آن که تکلیف نمایند که زن­های گوش­های خود را پنبه بگذارند تا نشنوند و چشم­های خود را بندند تا نبینند.

جواب این اعتراض به چند راه ممکن است؛ اولاً: آن که اگر در بی­پردگی زنها مفاسد اجتماعی و ادبی و اقتصادی و عمرانی باشد، چنانچه روشن می­شد، تکلیف حجاب مانند تکلیف اطفال است به دبستان رفتن و دانش آموختن و یا مانند تکلیف مریض است به خوردن داروهای تلخ و گویا به هیچ وجه شبیه گوش و چشم بستن نیست.

ثانیاً: آن که امر حجاب در جامعة زنان تا یک اندازه امری است فطری ایشان؛ چه آنکه به تاریخ زنان عالم رجوع کنیم و پرده پوش یا پرده دری ایشان را بسنجیم، بیشتر زنان دنیا را در قرون وسطی محجّبات خواهیم یافت مثلاً زن­های شهر شیب به یک حجاب و نقاب مخصوص که عبارت بود از پرده­ای که محاذی دو چشم برای دیدن سوراخ داشت، به صورت می­گرفتند و در اسپارت دوشیزگان بی­پرده در مقابل مردان می­آمدند؛ ولی پس از اختیار شوهر پرده­پوش می­شدند. و نقوش قدیم نشان می­دهد که زنها سر را می­پوشانیدند، ولیکن هر وقت به بازار می­رفتند، لازم بود که صورت را بپوشانند.

و نیز صاحب دایره المعارف لاروس می­نویسد که «زنان رومان در امر حجاب فوق العاده غلوّ داشتند، به درجة آن که زنان قابله ماما از خانة خود بیرون نمی­آمد، مگر با کمال حیا؛ و صورت را تا حد چشم می­پوشانیدند و ردایی که به پاشنه پایش می­رسید به دور می­گرفت و ردای دیگر به سر می­انداخت به قسمی که شکل قامتش معلوم نمی­شد.»

از این سلسله اطلاعات معلوم می­شود که تکلیف به حجاب فی الجمله تکلیف به یک فطرت اولیة زنان که ناشی از عفّت ذاتی ایشان است بوده؛ چه آن که در آن زمان با اختلاف طبقاتشان در دین و آئین، کم یا بیش از افق احتجاب دور نبودند و این تکلیف براخلاف فطرت اوّلیة عالم نسوان نیست.

ثالثاً: پردة رقیق نازکی که چهرة دوشیزگان را از آفات باد و خاک و آفتاب و گرما و سرما نگاه داردو در حقیقت حافظ زیبایی که بهترین متاع ایشان است، باشد، نمی­شود در ردیف مظالم و از موجبات محو حقوق و فشار بر زنان او را شمرد؛ با آن که منافع صحّی همین نقابی که از دیدن صاحب نیست و از دیده شدن حاجب است، بس است که بگوییم: هواخواهان رفع حجاب در حقیقت خواهان ظلم می­باشند و به این پیشنهاد زیانی را به عالم نسوان متوجّه می­کنند.[2]

ح) حجاب باعث طلاق خواهد شد؛ زیرا شوهر او چون او را ندیده به حبالة نکاح بیرون آورده، بسا باشد مطلوب او نباشد؛ ناچار باید او را رها کند.

اولاً: دیانت اسلامیه، نظر کردن به زنی را که مرد اراده نکاح و ازدواج او را دارد، جایز و مباح دانسته محقق قدس الله روحه می­فرماید:

یجوز أن بنظر الی امرأة یرید نکاحها و إن لم یستأذنها؛ و یختصّ الجواز بوجهها و کّفیها؛ و له أن یکرّر النّظر الیها و أن ینظره قائمة و ماشیة، و روی جواز أن ینظر الی شعرها و مَحاسنها و جسدها من فوق الثیاب؛

یعنی حلال است نگاه کردن به صورت زنی که می­خواهید او را به حباله خود بیرون آورد؛ هر چند از او اذن نخواسته باشد؛ و اختصاص دارد این حکم به صورت و دو دست او. برای اوست که مکرّر زن را ببیند، نشستن و راه رفتن او را ملاحظه نماید. و روایت شده است جایز بودن نگاه کردن به مو و گیسوان او وم حاسن و بدن او از روی لباس؛

این است مقرّرات اسلامی، پس اگر کسی به این حکم محکم عمل نکند، اسلام را تقصیری نباشد.

ثانیاً: مگر سبب و باعث طلاق منحصر است در بَد گِلی و عدم مباحث منظر تا به کشف حجاب این محذور برطرف شود. سبب و عامل قویِّ طلاق غالباً عدم توافق اخلاق و جمال معنوی یا فقر وفاقه و تیره روزگاری است؛ و این هم یک میزان کلی ندارد و غالباً از تحت قدرت و اختیار بیرون است.[3]



[1] - محمد رضا، اکبری، حجاب در عصر ما، ص 107-98.

[2]- رسول، جعفریان، رسائل حجابیه، ج 1، ص 214-213.

[3]- همان، ص 263.

 

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:35 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب و زیبایی 

همسویی احکام اسلام به ویژه حجاب با زیبایی دوستی و لذت­ بردن دیداری است. آیا حجاب به معنای نفی زیبایی و یا مبارزه بازیبایی و عشق نیست؟ و به معنای خبیث دانستن شهوت و سرکوب نمودن نیروی و همچنین می­فرماید:

«شَرارِ نِسائِکُم الدَنسه الجوجه العاصیه...[1]

بدترین زنان شما زن ناپاکیزه، لجبار و سرکش است.

یکی از مراحل خودسازی، نگاهداری زبان و دل از آلوده­شدن به گناه می­باشد و می­بایست همواره زبان را به اسماء الله و اذکار شریفه ممارست داد تا دل و جان و همه وجود آدمی جز نام خدا، توکل براو، امید به حق، و رضای پروردگار، چیزی دیگر نشناسد و همه وجودش خداجو گردد.

روحیة سالم و معنوی داشتن و باطنی از خیرخواهی و نیکی کدن، آراسته بودن خود نوعی سلامت روح و سعادت اخلاقی و روانی است و سبب سلامت کامل­تر و عمر پر برکت­تر و پردوام­تر برای انسان می­شود.

فساد اخلاقی، انحاط است و یکی از شعب آن، سقوط در دره شهوت و کامجویی­های ناروا و آزاد و بی­بند و باری است.

زن با پوشش شرعی خود، خانواده را استوار و پا برجا می­سازد و بیهوده افراد را تحریک نمی­کند و هوس­ها را برنمی­انگیزد و مردها را به مفسده نمی­کشاند و جوانان را به بی­بند و باری سوق نمی­دهد.

و کودکان را از مهر و محبت خالص والدین، محروم نمی­سازد و بازار فساد و افسار گسیختگی را گرمی و رونق نمی­بخشد.

زنانی که جسم خود را پربهاتر از آنان می­دانند که اجازه دهند هر چشمی از آنان تمتع گیرد، هر هوسی بدان گرایش یابد.

این گونه زنان شاگرد مکتب خدیجه و فاطمه(س) و اسماء بنت عمیس­ها و فضه­هایند. اسلام از زنان بی­حجاب و بدحجاب، بیزار و متنفر است. زیرا اینهایند که با متزلزل کردن اخلاق و فضیلت، اسلام را در بین مردم لگدمال می­کنند.[2]

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:44 ::  نويسنده : علی بامری

حجاب عبادت است

واژه «عبادت» منحصر به نماز، روزه، حج و اعمال واجب معروف نیست، بلکه تمام کارهائی را که انسان به وسیلة آن به خدا تقرُّب می­جوید شامل می­شود.

حجاب نیز ـ چون یک واجب دینی است و رعایت آن بر زن لازم است ـ عبادت است.

زن با حجاب در حال عبادت خداست، او تا هنگامی که در حجاب است، هر گامی که برمی­دارد، نزد خدا درجات به دست می­آورد.

و انجام واجبات شرعی در درجة اوّل عبادت است.

وچون حجاب واجب شرعی و دستور الهی است، لذا انجام این وظیفه، عبادت است.

زنِ با حجاب، عملاً به قرآن ارج می­نهد، و برای قرآن ارزش قائل است، چرا که فرمان قرآن را عملی کرده است ...

اُو با حجاب خود، چشم رسول خدا را روشن، و قلب مقدَّس ائمة اطهار، و بخصوص امام زمان را شاد و مسرور و راضی می­کند.

قرآن کریم می­فرماید:

«وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»[1]

ای پیامبر ما، به مردم «بگو عمل کنید، که خدا و رسول اُو، و مؤمنین (که ائمّه دین باشند) عمل شما را می­بینند».

بنابراین آیه، زنِ با حجاب باید بداند که حجاب او، باعث خوشنودی خدا و رسول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت می­شود. و این خود، تشویق بسیار بزرگی است برای پای­ بندبودن به حجاب.



[1] - سوره توبه، آیه 105.

 

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:44 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب کرامت و طهارت است

بعضی گمان می­کنند که حجاب بار سنگینی و تحمیلی به دوش زن است، و کرامت و منزلت اجتماعی وی را مخدوش می­کند. ولی قرآن کریم، حجاب را دقیقاً برعکس این گفته می­داند. و در بحث آیات مربوط به حجاب در قرآن، فرمایش خدای متعال به مده که فرموده:

«وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»[1]

«هر گاه از زنان پیامبر چیزی خواستید از پُشتِ پرده و حجاب بخواهید، که رعایت این کار باعث طهارت و پاکی دلهای شماها و آنان است»

 از جملة: «رعایت این کار، باعث طهارت و پاکی دلها شما و آنان است» اوّل: اینکه حجاب باعث کرامت و شخصیّت زن می­شود، و هنگامی که زن کشف حجاب می­کند و زیبائی­های خود را آشکار می­سازد، در حقیقت کرامت و قدسیّت خود را پای مال کرده است، به طوری که مانند یک عروسک ملعبة شهوت زنان و هوس بازان می­شود، و در نتیجه جایگاه والای خود را از دست می­دهد.

دوّم: در حجاب پاکی زن است و این طهارت و پاکی در حدّ ظاهر توقّف نمی­کند، بلکه راه را به سوی نقطة مرکزی زن ـ که قلب باشد ـ می­پیماند.

و قلب پاک و طاهر است که انسان را به اُوج کمال و معنویّت و قُرب به درگاه حق می­رساند. و «حجاب» دربِ ورودی به طهارت قلب است برای زن.

سوّم: حجاب باعث پاکی و طهارت جامعه نیز می­شود، زیرا جامعه از خانواده و خانواده از زن و مرد تشکیل می­شود. پس اگر زن و مرد پاک و شایسته خواهد بود. پس حجاب چه نقش بزرگی در طهارت مَرد و زن و جامعه ایفا می­کند و بی­حجابی برعکس آن دقیقاً ـ باعث آلوده­گی زن و مرد و خانواده و جامعه خواهد شد. و بی­حجابی، درب ورودی برای فساد قلب و آلوده­گی روح، و اشاعة فحشا و منکرات خواهد بود.[2]



[1] - سوره احزاب، آیه 53.

[2]- محمد رضا، انصاری محلاتی، حجاب سعادت است، 69-61.

 

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:47 ::  نويسنده : علی بامری


کاش ازگمگشته ماخبری بیاید.................................................

ازیوسف فاطمه ماخبری بیاید.......................................

خلاصه یک نفربایدبیاید......................................

تاانتقام سیلی زهرارابگیرد.......................

به امیددیداریاصاحب الزمان..........

التماس دعا................

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:30 ::  نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین محب واقعى امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله سخنان خداوند با حضرت موسى علیه السلام این بود که خطاب به او فرمود:: اى پسر عمران ! دروغ گوست کسى که بگوید: مرا دوست دارد؛ ولى چون شب فرا رسد، در خواب باشد؟! آیا محب ، مایل نیست که با محبوبش خلوت کند؟! اى پسر عمران ! من دوستانم را مى شناسم ، وقتى فرا رسد، دیده آنان ، از قلب شان متحول شود و عقوبتم برابر چشمان شان مجسم گردد. از روى مشاهده مرا خطاب نمایند و از روى حضور با من تکلم کنند. اى پسر عمران ! از قلبت مرا خشوع ده و از بدنت خضوع و از چشمت ، در ظلمات شب ، اشک ! مرا بخوان که قریب و مجیبم خواهى یافت ! نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:29 ::  نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین خداشناسى على (ع ) امام باقر علیه السلام از جدش امیر مؤ منان نقل مى فرماید که : مردى برخاست و گفت : اى امیر مؤ منان ! با چه چیز خدایت را شناختى ؟ فرمود: با شکسته شدن عزم ها و همت ها؛ چون تصمیم به انجام کارى گرفتم ، مانع شد و چون عزم کردم پس قضاى الهى با عزمم مخالفت نمود؛ پس دریافتم که مدبر، کسى است جز من . مرد گفت : چه باعث شد شکر نعمت هاى او را به جاى آورى ؟ حضرت علیه السلام فرمود: به بلایا نگریستم که خداوند، آن ها را از من دور نمود و غیر مرا دچار آن ساخت ؛ از این رو دریافتم که او به من نعمت ارزانى داشته است ، پس شکرش را بر خود لازم دانستم . مرد پرسید: چرا لقایش را دوست دارى ؟ فرمود: چون دریافتم که براى من دین فرشتگان و فرستادگان و پیامبرانش ‍ را برگزیده ؛ دانستم که مرا گرامى داشته و فراموشم نکرده است . پس مشتاق لقایش شدم .نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:29 ::  نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین بنی اسرائیل «بنی اسرائیل» (اسراء)، هفدهمین سوره ی قرآن کریم است که 111 آیه، 1533 کلمه و 6460 حرف دارد. درباره ی فضیلت قرائت سوره بنی اسرائیل، امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس در هر شب جمعه، سوره ی بنی اسرائیل را بخواند نمی میرد تا به خدمت امام قائم (عج) برسد و از اصحاب آن حضرت باشد»(«تفسیر برهان»، ج 2، ص 389).لازم به توضیح نیست که قرائت همراه با درک معانی و مضامین و انجام اعمال نیک و خدا جویانه مثمرثمر واقع می شود نه قرائت خشک و بی روح.نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:29 ::  نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین آثار قرآن و قیامت امام صادق علیه السلام فرمود: در دیوان ها در روز قیامت سه اند: یکى دیوانى که در او نعمت هاست ، دیگر دیوانى که در آن حسنات است ، پس دیوان نعمت ها و حسنات را در مقابل یکدیگر قرار مى دهند که دیوان نعم تمام حسنات را فرا مى گیرد و در خود فرو مى برد، و دیوان سیئات مى ماند. پس فرزند مؤ من آدم براى حساب خوانده مى شود. آنگاه قرآن در فراروى او در نیکوترین صورتى پیش ‍ مى آید و مى گوید: اى رب من ! من قرآنم و این بنده مؤ من توست که خود را به تلاوت من رنج مى داد، و شب را در مدتى دراز به ترتیل در قرائت من مى گذرانید، و درگاه تهجد (شب نمازى و شب زنده دارى ) از چشمان او اشک جارى مى شد؛ پس او را خشنود گردان ، چنانکه مرا خشنود گردانید. امام فرمود: در آنگاه خداوند عزیز جبار مى فرماید: بنده من ! یمینت را (دست راستت را) باز کن ، پس آن را از رضوان خداى عزیز جبار پر مى کند؛ وشمال او را (دست چپ او را) از رحمت خدا پر مى کند. سپس به او گفته مى شود: این بهشتبراى تو مباح است ، بخوان (قرآن را) و بالا برو؛ پس ‍ چون آیه اى را قرائت کرد، درجهاى بالا مى رود.نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:28 ::  نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین در روز گناه مکن شخصى نزد سلمان فارسى آمد گفت : اى ابا عبدالله ! من توان آن ندارم که در شب نماز به جاى آورم . سلمان گفت : در روز گناه مکن !نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:28 ::  نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین مشاهده خداوند قبل از قیامت ابو بصیر مى گوید که به حضرت امام صادق علیه السلام گفتم : در مورد خداى تعالى آگاهم کن که آیا مؤ منان روز قیامت او را مى بینند؟ فرمود: آرى ، و پیش از روز قیامت هم دیده اند. گفتم : کى ؟ فرمود: وقتى که به آنها گفت : اءلست بربکم ؟ قالوا بلى ؛ آیا من پروردگارتان نیستم ؟ گفتند آرى ، هستى . بعد از مدتى ساکت شد و آن گاه فرمود: مؤ منان در دنیا، پیش از روز قیامت هم مى بینند؛ آیا تو همین الان او را نمى بینى ؟ ابو بصیر مى گوید: گفتم : فدایت شوم ! این حدیث را از جانب شما نقل بکنم ؟ فرمود: نه ، زیرا اگر آن را بگویى ، جاهل به معنایى که تو قابل هستى ، آن را انکار مى کند و بعد این را تشبیه و کفر به حساب مى آورد، و منظور رؤ یت با چشم نیست ؛ خدا بزرگ تر از چیزى است که مشبهان و ملحدان وصف مى کنند.نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:16 ::  نويسنده : علی بامری

به نام خدا

چه بد بنده اى است ...

روايت شده است كه خداى تعالى در يكى از كتاب هايش فرموده است :بنده ام ! آيا اين خوب و زيباست كه تو در حال مناجات با من ، به چپ و راست توجه نمايى و با بنده اى چون خودت ، تكلم كرده ، مرا رها نمايى ؟! آيا چون با يكى از برادرانت ، تكلم مى نمايى ، از ادب به دور نيست كه به كسى جز او توجه و التفات نمايى ؟! ولى تو با او چنين نمى كنى و در مقابلش ‍ ادب را نگاه مى دارى ؛ در حالى كه ادب را در محضر من رعايت نمى كنى ! پس ، چه بد بنده اى است ، كسى كه چنين باشد.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:14 ::  نويسنده : علی بامری

به نام خدا

خوشا به حال دايم الصلوت

ابو حمزه ثمالى از امام باقر عليه السلام روايت مى كند كه آن جناب فرمود: مؤ من تا در ياد خداست همواره در نماز است ، خواه ايستاده باشد يا نشسته و يا خفته ؛ زيرا كه خداوند (در وصف خردمندان ) مى فرمايد: آنانى كه در حالت ايستاده و نشسته و خفته ، خدا را ياد مى كنند. امام فرموده است : تا در ياد خدايى ، همواره در نمازى . خوشا آنان كه دائم در نمازند.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:53 ::  نويسنده : علی بامری

در حرام و حلال دقت كن !

مرحوم حسن بن فضل طبرسى در ضمن وصاياى پيامبر اكرم (ص ) به ابوذر نقل مى كند، پيامبر (ص ) فرمود: اى ابوذر! انسان جزء متقين نخواهد بود؛ مگر اين كه هر روز، خودش را با دقتى بيشتر، از محاسبه شريك مالى اش محاسبه كند و بداند اين غذا از كجا آمده است ؟ اين مايع نوشيدنى از چه راهى تهيه شده است ؟ و اين لباس كه پوشيده چگونه به دست آمده است ؟ آيا از مال حلال است يا حرام ؟

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:26 ::  نويسنده : علی بامری

فريب ريش بلند خوردن

بز نر بسيار غيور است وقتى كه گله راه مى رود بز نر پيشاپيش همه گوسفندها راه مى رود نمى گذارد گوسفندى بر او پيشى بگيرد. و اين به جهت آن است كه چون سايه خود را در آفتاب مى بيند خود را به جهت شاخ ‌هاى بلند و ريش درازى كه دارد بهتر از ديگران مى پندارد و نمى گذارد گوسفندان ديگر بر او تقدم بجويند و آنها را شاخ مى زند. مكتوب فى التوارة لا يغرنك طول اللحى فان التيس له لحية . يعنى فريب ريش ‍ بلند نخوريد و گمان نكنيد كه هر كه ريش بلندى دارد از ساير مردم بهتر است به جهت آن كه بز نر هم ريش بلند دارد و حال آن كه با گوسفندان ديگر فرقى ندارد! شريح قاضى اطلس بود، مرد يهودى همسايه اش بود ريش بلندى داشت ، شريح مى گفت : اگر ريش بيع و شرى مى شد، من به ده هزار درهم چنين ريشى را مى خريدم.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:19 ::  نويسنده : علی بامری

 

صابر باش !
اگر به راستى تشنه شدى آب برايت مى فرستند. صابر باش كه اگر دير شودمسلما دروغ نخواهد شد، مجرب است . علاوه اينكه كسانى كه ديرتر مى گيرند بهتر وپخته تر مى گيرند و وجه آن با تدبر معلوم مى گردد. عارف رو مى گويد:
حكمت حق در قضا و قدر
كرد ما را عاشقان يكدگر
 
تشنه مى نالد كه كو آب گوار
 
آب مى نالد كه كو آن آب خوار
 
آب كم جو تشنگى آور بدست
 
تا بجوشد آبت از بالا و پست
نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:54 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

 

خدایى که نبینم نپرستم !

امیر مؤ منان در مسجد کوفه بالاى منبر خطبه مى خواند. مردى برخاست که به او ذعلب

 

مى گفتند، داراى زبانى بلیغ در خطبه و قلبى شجاع بود. گفت : اى امیر مؤ منان ! آیا پروردگارت را دیده اى ؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! من خدایى را که نبینم ، نمى پرستم . پرسید: اى امیر مؤ منان ! پس چگونه او را دیده اى ؟ فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! دیدگان با مشاهده او را نمى بینند؛ ولى قلب ها با حقایق ایمان او را مى بینند. واى بر تو اى ذعلب ! خداى من چنان لطیف است که لطفش به وصف در نمى آید و چنان عظیم است که با عظمت وصف نمى گردد و چنان بزرگ کبریاست که با بزرگى وصف نمى شود. در جلالت چنان جلیل است که با غلظت وصف نمى شود. قبل از هر چیز است و نمى شود گفت : پیش از چیزى است . بعد از هر چیز است و نمى شود به او بعد گفت : اشیاء را خواسته ، اما نه با همت . درک کرده است ، اما نه با خدعه . در همه اشیاست ، اما با آن ها مخلوط نیست و از آن ها هم جدا نیست . ظاهر است ، نه به شکل مباشرت . متجلى است ، نه با دیدن . دور است ، نه با مسافت . قریب است ، نه با نزدیک شدن . لطیف است ، نه با جسم داشتن ، موجود است ، نه بعد از عدم . فاعل است ، نه به اضطرار. صاحب تقدیر است ، نه با حرکت زیاد مى شود، نه با اضافه . شنواست ، نه با آلتى بیناست ، نه با اءداتى . اماکن حاوى او نمى شوند و اوقات او را شامل نمى گردند، صفات او را محدود نمى کنند و خواب او را نمى گیرد. هستى او از اوقات سبقت جسته ، وجودش از عدم و ازلش ، از ابتدا پیشى گرفته است . با خلق مشاعر فهمیده مى شود که کسى براى او مشاعر قرار نداده و با تجهیر جواهر فهمیده مى شود که جوهر ندارد و با ضد قرار دادن میان اشیا فهمیده مى شود که او ضد ندارد و با خلق تقارن میان اشیا فهمیده مى شود که او قرین ندارد. نور را ضد ظلمت قرار نداده است و خشکى را ضد ترى و زیرى را ضد نرمى ، و سردى را ضد گرمى ، متباین ها را با هم جمع کرده و میان چیزهایى نزدیک ، دورى افکنده است که با تفریق ، بر مفرق و با تاءلیف ، بر مؤ لف دلالت مى کند. و این سخن خداى تعالى استو من کل شى ء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون. میان قبل و بعد، فاصله انداخت تا معلوم شود که او قبل و بعدى ندارد و موجودات با غرایزشان گواه اند که آفریننده غریزه آن ها، غریزه ندارد و با موقت بودن شان اعلام مى کنند که براى قرار دهنده وقت آن ها وقتى نیست . میان موجودات حجاب و مانع قرار داده تا معلوم شود میان او و خلقش ‍ حجابى نیست . پروردگار است ، بدون این که خود پروردگارى داشته باشد و اله است ، بدون این که خود الهى داشته باشد. عالم است ، بدون این که معلوم باشد. سمیع است ، بدون این که مسموع باشد.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:53 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

پندى از ابلیس !!

امام صادق (ع ) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که : روزى ابلیس بر حضرت یحیى (ع ) ظاهر شد در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود؛ حضرت یحیى (ع ) پرسید: این ریسمان ها چیست ؟ ابلیس گفت : اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم . حضرت یحیى (ع ) پرسید: آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست ؟ ابلیس گفت : بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام . حضرت یحیى (ع ) فرمود: به خدا قسم ، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد. ابلیس گفت : به خدا قسم ، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم . امام صادق (ع ) در پایان این ماجرا فرمود: اى حفص ! به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه براى دنیا کار نکنند.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:53 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

اثر سجده طولانى

امیر مومنان فرمودند: من اصحاب محمد صلى الله علیه و آله و سلم را دیده ام و یکى از شما را نبینم که مانند ایشان باشد؛ زیرا آنان ژولیده مو و غبار آلود بودند و شب را بیدار به سجده و قیام مى گذراندند، گاهى پیشانى و گاهى گونه هاى خود را به خاک مى نهادند و از یاد بازگشت و مرگ و قیامت ، مانند اخگر و آتش پاره سوزان مى ایستادند و مضطرب و نگران بودند؛ پیشانى هایشان بر اثر طول سجده مانند زانوهاى بز، پینه بسته بود. هر گاه ذکر خداوند سبحان به میان مى آمد، از ترس و عذاب و کیفر، و امید به ثواب و پاداش ، اشک از چشمان شان جارى مى گشت ، به طورى که گریبانشان تر مى شد و مى لرزیدند؛ مانند درخت که در روز وزیدن تند باد مى لرزد.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:52 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

زدودن زنگارازدل

وضو که از چشمه عشق گرفتار شود زنگار را مى زداید. از اینکه وضو به چهار عضو سر و رو دو دست و پا اختصاص یافت این است که ایزد تعالى چون نماز را واجب کرد نخواست که بندگان وى آلوده به خدمت آیند، ایشان را فرمود وضو کنند و با این چهار عضو مخصوص ‍ کرد زیرا که آدم اول روى به درخت گندم کرد و به پاى برفت و به دست از درخت گندم باز کرد و بر سر نهاد و بر حوا آورد ایزد عز اسمه بفرمود این چهار عضو گناهکار را به خدمت بشستن و مسح کردن تطهیر کنند این داستان بیان حال آدم و آدمیزاد است و همانند آن در آیات و روایات بسیار است الحمدلله که مولاى مکرم خود اهل اشارت است .

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:52 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

وسیله ترک هواى نفس

یحیى بن معاذ چه زیبا گفته است : اگر ملایک هفت آسمان را شفیع قرار دهى و بیست وچهار هزار پیامبر و جانشینان آنها و همه کتاب هاى الهى را واسطه قرار دهى که نفست درترک دنیا با تو همراهى کند و حکم حق را گردن نهد، نخواهد پذیرفت ، اما اگرگرسنگى را وسیله قرار دهى و از راه گرسنگى وارد شوى ، خواهد پذیرفت و مطیعتخواهد شد!

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:52 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

سخن گفتن با حیوانات

  • سوره مبارکه نمل
  • آیه شریفه 18
  • قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ

  • معنای آیه:

    یکی از مورچه ها گفت : « ای مورچه ها به خانه هایتان بروید .......»

  • پیام آیه:

    قرآن چند نمونه از گفتگوی حیوانات را بیان می کند، هدهد با حضرت سلیمان سخن می گوید و مورچگان با یکدیگر. با همه ی پژوهشی که بشر امروز در رابطه با زندگی حیوانات داشته است، هنوز نتوانسته است از این راز و رمز اطلاعات وسیعی داشته باشد. اما امید می رود که به زودی بشر بتواند به این راز خلقت پی ببرد و شاید بتواند آنان را چون کارگران در خدمت بگیرد.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:51 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

عصای حضرت موسی

از جمله خصائص و ویژگیهای حضرت قائم (عج) در هنگام ظهور این است که «عصای حضرت موسی علیه السّلام» همراه آن حضرت می باشد. در «الغیبة» نعمانی روایتی است از حضرت صادق علیه السّلام که فرمودند: «عصای حضرت موسی از شاخه درخت آس بود که در بهشت کاشته شده بود و هنگامی که به سمت مدین رفت، جبرئیل آن را برای او آورد و آن عصا و تابوت حضرت آدم علیه السّلام در دیباچه طبریه است و کهنه و متغیّر نمی شود تا اینکه آنها را قائم (عج) هنگام خروج، بیرون آورد». در روایتی دیگر عنوان شده که آن عصا در غاری در انطاکیه است.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:51 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

مدت حکومت قائم

شیخ مفید از ابی بصیر و او از امام باقر علیه السّلام در حدیثی طولانی در سیر و سلوک حضرت قائم (عج) حدیثی نقل کرده تا آنکه فرمود: «پس درنگ می کند بر این سلطنت هفت سال، مقدار هر سالی ده سال از این سالهای شما، آنگاه احیاء می کند خداوند آنچه را که می خواهد». یا در دیگر روایات آمده است که امام عصر (عج) پنج یا هفت سال و یا نخ سال و یا بیست سال و یا چهل سال و یا سیصد و نه سال به مقدار خواب اوّل اصحاب کهف در غار، حکومت می کند شاید اشاره به مراحل حکومت باشد، به این بیان که تشکّل و پایه ریزی حکومت در پنج و هفت و نه سال اوّل صورت می گیرد و پس از گذشت چهل سال به حدّ کمال می رسد و بیش از سیصد سال ادامه می یابد.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:47 ::  نويسنده : علی بامری

عقيد

خادم امام حسن عسکري عليه السّلام بود که مکرّر به ديدار حضرت مهدي (عج) نائل شده و او اوصاف مبارکش را بازگو کرده است. و هنگامي که امام عليه السّلام مي خواست فرزند بزرگوارش را به حضور بطلبد به او دستور مي داد که داخل خانه شده، آن حضرت را به محضر پدر بزرگوار بياورد.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:46 ::  نويسنده : علی بامری
  • یک سوره
  • سوره مبارکه بقره
  • آیه شریفه 23
  • وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ

  • معنای آیه:

    و اگر درباره ی آن چه بر بنده ی خود (پیامبر) نازل کرده ایم شک و تردید دارید (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورند

  • پیام آیه:

    انسان های بیمار دل بسیار تلاش کرده اند که اشکالاتی بر قرآن بگیرند. اما هرگز کسی نتوانسته است یک سوره مانند قرآن بیاورند اگر راست می گویند به جای ایرادهای واهی، یک سوره مانند آن بیاورند.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:46 ::  نويسنده : علی بامری

يك پيام براى ملت ايران دارم كه گوش به حرف امام بدهند گول منافقين و ملى گراها و ليبرالها را نخورند كه اينها مخالف اسلام هستند .

فرازی از وصیت‌نامه شهید صفرعلى محمدى

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:42 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهدائوالصدیقین

توبه مؤ من

محمد بن مسلم از ابو جعفر، امام باقر عليه السلام نقل كرده است : اى محمد بن مسلم ! گناهانى كه مؤ من از آن توبه كند، بخشوده شود. پس ‍ بايد براى زمان پس از توبه از نو شروع به عمل كند، و به خدا سوگند كه اين توبه تنها اهل ايمان راست . عرض كردم : چنانچه توبه خويش را بشكند و گناه كند و سپس توبه كند، چه ؟ فرمود: اى محمد بن مسلم ! آيا توانى باور كنى كه بنده اى مؤ من بر گناه خويش پشيمان شده و از خدا آمرزش خواسته و توبه كرده ، ولى خداوند توبه اش را نپذيرفته است ؟ گفتم : او بارها چنين كرده ؛ گناه كرده و سپس توبه و استغفار! فرمود: هر گاه كه مؤ من به استغفار و توبه باز گردد، خداوند نيز بخشايش و آمرزش را به سويش باز گرداند، و خداوند، آمرزنده و مهربان است . توبه را مى پذيرد و از بدى ها در مى گذرد. پس مبادا مؤ منان را از رحمت خدايى دور نمايى.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:36 ::  نويسنده : علی بامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

 

خدایى که نبینم نپرستم !

امیر مؤ منان در مسجد کوفه بالاى منبر خطبه مى خواند. مردى برخاست که به او ذعلب

 

مى گفتند، داراى زبانى بلیغ در خطبه و قلبى شجاع بود. گفت : اى امیر مؤ منان ! آیا پروردگارت را دیده اى ؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! من خدایى را که نبینم ، نمى پرستم . پرسید: اى امیر مؤ منان ! پس چگونه او را دیده اى ؟ فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! دیدگان با مشاهده او را نمى بینند؛ ولى قلب ها با حقایق ایمان او را مى بینند. واى بر تو اى ذعلب ! خداى من چنان لطیف است که لطفش به وصف در نمى آید و چنان عظیم است که با عظمت وصف نمى گردد و چنان بزرگ کبریاست که با بزرگى وصف نمى شود. در جلالت چنان جلیل است که با غلظت وصف نمى شود. قبل از هر چیز است و نمى شود گفت : پیش از چیزى است . بعد از هر چیز است و نمى شود به او بعد گفت : اشیاء را خواسته ، اما نه با همت . درک کرده است ، اما نه با خدعه . در همه اشیاست ، اما با آن ها مخلوط نیست و از آن ها هم جدا نیست . ظاهر است ، نه به شکل مباشرت . متجلى است ، نه با دیدن . دور است ، نه با مسافت . قریب است ، نه با نزدیک شدن . لطیف است ، نه با جسم داشتن ، موجود است ، نه بعد از عدم . فاعل است ، نه به اضطرار. صاحب تقدیر است ، نه با حرکت زیاد مى شود، نه با اضافه . شنواست ، نه با آلتى بیناست ، نه با اءداتى . اماکن حاوى او نمى شوند و اوقات او را شامل نمى گردند، صفات او را محدود نمى کنند و خواب او را نمى گیرد. هستى او از اوقات سبقت جسته ، وجودش از عدم و ازلش ، از ابتدا پیشى گرفته است . با خلق مشاعر فهمیده مى شود که کسى براى او مشاعر قرار نداده و با تجهیر جواهر فهمیده مى شود که جوهر ندارد و با ضد قرار دادن میان اشیا فهمیده مى شود که او ضد ندارد و با خلق تقارن میان اشیا فهمیده مى شود که او قرین ندارد. نور را ضد ظلمت قرار نداده است و خشکى را ضد ترى و زیرى را ضد نرمى ، و سردى را ضد گرمى ، متباین ها را با هم جمع کرده و میان چیزهایى نزدیک ، دورى افکنده است که با تفریق ، بر مفرق و با تاءلیف ، بر مؤ لف دلالت مى کند. و این سخن خداى تعالى استو من کل شى ء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون. میان قبل و بعد، فاصله انداخت تا معلوم شود که او قبل و بعدى ندارد و موجودات با غرایزشان گواه اند که آفریننده غریزه آن ها، غریزه ندارد و با موقت بودن شان اعلام مى کنند که براى قرار دهنده وقت آن ها وقتى نیست . میان موجودات حجاب و مانع قرار داده تا معلوم شود میان او و خلقش ‍ حجابى نیست . پروردگار است ، بدون این که خود پروردگارى داشته باشد و اله است ، بدون این که خود الهى داشته باشد. عالم است ، بدون این که معلوم باشد. سمیع است ، بدون این که مسموع باشد.

نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.

درباره وبلاگ

این وب سایت به یادجوان ناکام مرحوم حمیدبامری ازساکنین کلاکنتک درشهرستان دلگان راه اندازی شده،شادی روح آن مرحوم وتمام گذشتگان فاتحه وصلوات بفرست. اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم اللهم عجل لولیک الفرج
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان منتظران ظهور و آدرس alibamari.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 13
بازدید کل : 485413
تعداد مطالب : 81
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



زندگی آب روان است روان می گذرد آنچه تقدیر من وتوست همان می گذرد.