منتظران ظهور
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:38 :: نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین توکّل و اطمینان به خدا جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:37 :: نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین اگر در خدمت امام زمان (عج ) باشیم ، حضرت در فکر ما هست جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین 2پیام آیت الله بهجت(ره)درباره انتخابات پیام اوّل پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:25 :: نويسنده : علی بامری
اسلام آفرینش زن و صلاح و خیر جامعه را در نظر گرفته و حجاب را لازم شمرده تا عفت درونی او هماهنگ گردد. و بنیان خانواده مستحکم گردد. چون اگر در جامعه حجاب کاملاً رعایت گردد روابط جنسی فقط به روابط زن و شوهر محدود میگردد، در نهایت بیشترین فایده و نفع نصیب خود زنان خواهد شد، حیا و عفت و ستر و پوشش، تدابیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. اصولاً ارتباط کمتر و دوری از شیء مطلوب، جذابیت آن را بیشتر میکند بنابراین پوشش زنان جذابیت او را در نظر جنس مخالف بیشتر کرده، و تلاش و پیگیریش را برای وصال فزونی خواهد بخشید. زن پوشیده به نوعی محرومیت را به استعمارگران تحمیل میکند، زنان پوشیده هرگز خود را پایگاه استعمار نمیکنند بلکه به عنوان نیروهای مسلح فرهنگی سدی مستحکم در برابر آنان پدید میآورند به گونهای که میتوان گفت پوشش دینی پادزهر تهاجم فرهنگی غرب است. بنابراین حجاب نه مبارزه با عشق است، نه سرکوب غریزهی جنسی و نادیده گرفتن آن، نه مبارزه با زیبایی، بلکه حجاب مانع جریان هوای نفس و نگاههای آلوده و میکروبهای فساد به حریم پاک زن است و زیبائی و ظرافتهای جسمانی او را از گزند آفتاب، سرما و آلودگیهای جوی حفظ میکند. بنابراین در پرتو رعایت کامل حجاب اسلامی اولغً؛ زمینه تشکیل نهاد خانواده فراهم میگردد. ثانیاً: نهاد خانواده درخشش و بالندگی و استحکام مطلوب را پیدا خواهد کرد. در بحث موانع حجاب، دشمنان نیز دریافته اند که برای سلطه بر کشورهای اسلامی باید مسلمانان را به فساد بکشانند و مخصوصاً حجاب را از بین ببرند آنها برای این مقصود از تمام ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی بهره گرفته و میگیرند. سودجویان و بنگاههای سرمایهداری نیز از این قماشند آنها از لطافت زن و اطاعتپذیری او برای جلب مشتری سوء استفاده میکنند و آنها را در معرض دید مشتریان قرار میدهند طبیعی است که پوشش زن را مانعی برای کار خود میبینند. مانع دیگر رفتار سود عالمان علماء دین عمود خیمه اسلاماند، لذا واضح است که سوء عمل آنها مردم را به دین بدبین میکند شاید هیچ عاملی مانند فساد عالمان دین برای دین و ملت مضر نباشد همچنان که هیچ عاملی هم مانند عالمان صالح در اصلاح دین و دنیای مردم مؤثر نیست. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: شرُّ الناسِ عُلماءُ السّوءِ: برترین مردم عالمان سود هستند. مانع دیگر ظلم و بیعدالتی در جامعه است. عدالت یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن اما ظلم هر چیزی را از جای خود خارج میکند. پول پرستان و رفاه طلبان فاسد یکی از عوامل بی عدالتی و متلاشیشدن جامعه هستند. در بحث روش های ترویج حجاب: تشویق به عنوان یک اصل مهم در جهت تربیت آدمی مورد استفاده قرار میگیردماهیت تشویق مختلف است تشویق به محدودة ادارات و نهادها منحصر نمیشود بلکه محیط خانواده و هر نقطهای از جامعه میتواند محل تشویق راهیان عفاف باشد، عامل دیگر ترویج فرهنگ حجاب دینی، فعالیتهای گسترده علمی، فرهنگی، و هنری مربوط به حجاب در تمام سطوح فکری جامعه است ارائه پوستر، نشریه و به ویژه کتابهای مفید سبب ارتقاء سطح آگاهی در این زمینه میباشند. ترویج فرهنگ غیرت در بین مردان نیز میتواند به تحقق پوشش دینی در جامعه کمک نماید. زیرا اگر روح غیرت در مردی دمیده شود هرگز اجازه نمیدهد زن یا دخترش با بدحجابی کمترین تحریکی در دل نامحرم داشته باشد. یکی دیگر از راههای عمومی ترویج پوشش دینی توصیه به حجاب و نهی از بیحجابی و جلوهگری است قرآن کریم میفرماید: وَ ذَکَّرْ فِانَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُؤمِنینَ: پند ده که پند برای مؤمنین مفید است.
حجاب در خارج از مسأله حفاظت و صیانت، یک نقش مهمی سیاسی دیگری هم در زندگی مسلمانان بر عهده دارد و آن عبارت است از اینکه حجاب در میان مسلمانان خود نشانة استقلال و آزادی است از قیود و سنتها و بدعتهای زمان و نیز نشانة استقامت و پایداری است در برابر تمام ملل و اقوام دیگر یا سمبل قدرت و مقاومت است در برابر هجوم فرهنگهای زمان و بالاخره اعلام موجودیتی است شجاعانه در برابر بیگانگان، که همچون خاری در چشم دشمنان اسلام فرو رود و به دردهای درمان ناپذیری گرفتار سازد. در حجاب کامل پوشاندن چهره بخصوص چشم از مهمات است چرا که «نگاه» مرکز دریافت آلودگیها و مبداء تنزّل فرد و بسیار چیزهای دیگر میتواند باشد از بین حالات عادی روزانه، حالتی بیشتر از تلاقی نگاههای دو فرد نامحرم، آنهم بطور مستمر، دارای آثار سود و زیانبار نمیباشد... اگر حجاب ظاهری نباشد حتماً متانت و شخصیت درونی زن در معرض تاراج قرار خواهد گرفت ... زن بمانند برّهای که در اطراف او انواع و اقسام گرگان حریص و گرسنه موجودند که میخواهند با یک لحظه غفلت به او حملهور شوند، خود را غریب و در معرض خطر احساس میکند اما حجاب، به سهم اعظم مانع بسیاری از تعرضات و آلودگیها شده و لذا سبب ذخیره بیشتر قوای روحی میشود. از طرفی دیگر: زنان بیحجاب یا بدحجاب خودشان هم نمیدانند برای جلب توجه نامحرم چه بهای گزافی میپردازند و در این سودای نامبارک چه سرمایههایی را میبازند، سرمایههائی که برای طی طریق کمالشان بود و جایگزینی هم اگر از دست رفت ندارد ... به هر حال حجاب حریم مقدسی است که به خود زن هم اجازه خیلی از حریم شکنیها را نمیدهد و او را از درون حفظ میکند و در نظر اهلش اعم از زن و مرد ایجاد احترام قلبی میکند هر چند که افراد جاهل و نااهل به هر دلیلی بریدة تحقیر بدان بنگرند... شاید گفته شود که استفاده از چادر برای زن سخت است و مانع کارها و فعالیتهای او میشود، ولی با توجه به اینکه: اولاً ـ زن طوری خلق شده که استعداد تحمل سختیها در او زیاد است، این امر چیزی نیست که مانع بزرگی برای او بشمار رود بخصوص که داشتن پوشش برای او مطابق با میل فطری او است. ثانیاً ـ «عادت کردن» بخصوص عادت .......، به مرور باعث تسهیل این امر میشود و خلاصه کم کم با وجود فرد عجین میشود. ثالثاً ـ برای زنان سالمی که نمیتوانند جلوی نگاه های آلوده را بگیرند و از طرفی به جهات گوناگون ناچار به حضور در اجتماع هستند، چادر (حجاب) و پناهگاه و سنگری است بزرگ که نوعی حایل و فاصله مابین زن و مرد ایجاد کرده و حضور زنان را در جامعه آسانتر می نماید.یاعلی نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است. پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:23 :: نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین سیر و سلوک و عرفان آیت الله بهجت نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است. پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:22 :: نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین
آیت الله بهجت و هجرت به قم
نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
ایشان بعد از تکمیل دروس ، در سال 1363 ه .ق . موافق با 1324 ه .ش .، به ایران مراجعت کرده و چند ماهى در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً در حالى که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطّهر حضرت معصومه علیهاالسّلام و اطّلاع یافتن از وضعیّت حوزه قم را کرد، ولى در طول چند ماهى که در قم توقّف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف ، یکى پس از دیگرى شنیده مى شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت کند. در قم از محضر آیت الله العظمى حجت کوه کمره اى استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهى از اقامت حضرت آیة الله العظمى بروجردى در قم نگذشته بود که آیت اللّه بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آیات عظام امام خمینى ، گلپایگانى و... به درس فقید سعید مرحوم بروجردى حاضر شد. آیت الله مصباح در این باره مى گوید: ((آیت الله بهجت از همان زمانى که مرحوم آیت الله بروجردى قدّس سرّه در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته و از مُسْتَشْکِلین معروف و مبرّز درس ایشان بودند. معمولا استادانى که درس خارج مى گویند، در میان شاگردانشان یکى دو سه نفر هستند که ضمن اینکه بیش از همه مطالب را ضبط مى کنند احیاناً اشکالاتى به نظرشان مى رسد که مطرح و پى گیرى مى کنند تا مسائل کاملاً حل شود، اینان از دیگران دقیق ترند، و اشکالاتشان علمى تر و نیاز به غور و بررسى بیشترى دارد، و ایشان در آن زمان چنین موقعیّتى را در درس مرحوم آیت الله بروجردى داشتند.)) چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:40 :: نويسنده : علی بامری
وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ مثال کسانی که غیر از خدا را سرپرست خود می دانند مانند عنکبوتی است که به خانه ی سست خود پناه می برد. این مثال هایی است که برای مردم می زنیم و جز دانایان آن را درک نمی کنند. تکیه و اعتماد به هرچیز غیر از خداوند حکیم، تکیه بر پایه های سستی است که هرگز ادامه نخواهد داشت. خداوند عالمان و خردمندان را می ستاید زیرا آنان می دانند که همه ی گنجینه ها نزد خداست. و تنها تکیه گاه باید او باشد. بکوشیم از عالمان و خردمندان باشیم. چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده : علی بامری نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:33 :: نويسنده : علی بامری ولايت فقيه
انديشه سياسي شيعه در عصر غيبت کبري با نظريه «ولايت فقيه» گره خورده است. در اصطلاح «زعيم و ولي فقيه» کسي است که عالم به سياست هاي ديني و برقرار کننده عدالت اجتماعي در ميان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پيامبران و جانشين پيامبر خدا و همچون پيامبران بني اسرائيل بوده، بهترين خلق خدا بعد از ائمه است. مجاري امور و احکام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمامداران است. مسأله «ولايت فقيه» گرچه ريشه کلامي دارد؛ ولي جنبه فقهي آن موجب گرديده تا فقها از روز نخست، در ابواب مختلف فقهي از آن بحث کنند و موضوع ولايت فقيه را در هر يک از مسائل مربوطه روشن سازند. در باب جهاد و تقسيم غنايم و خمس و گرفتن و توزيع زکات و سرپرستي انفال و نيز اموال غايبين و قاصرين و باب امر به معروف و نهي از منکر و باب حدود و قصاص و تعزيرات و مطلق اجراي احکام انتظامي اسلام، فقها از مسأله «ولايت فقيه» و گستره آن بحث کرده اند.مقصود از مطلقه بودن ولايت فقيه گستره دامنه ولايت فقيه است، که در شعاع مسؤوليت رهبري سياسي او است و تمامي ابعاد مربوط به مصالح امت را شامل مي شود (از جمله اجراي تمامي احکام انتظامي اسلام). در مقابل آن، ولايت هاي خاصّ، مانند ولايت پدر درباره ازدواج دختر يا ولايت پدر و جد در رابطه با تصرفات مالي فرزندان صغير قرار دارد. اساساً اضافه شدن ولايت به وصف عنواني «فقيه» محدوديت آن را در چارچوب فقه مي رساند، در واقع فقه او است که حکومت مي کند، نه شخص او. پس هيچ گونه قاهريت و حاکميت اراده شخصي در کار نيست. از همين جا، مسؤوليت مقام رهبري - در اسلام - در پيشگاه خدا و مردم روشن مي گردد. او در پيشگاه خدا مسؤول است تا احکام را کاملاً اجرا نمايد و در مقابل مردم مسؤول است تا مصالح همگاني را به بهترين شکل ممکن تأمين نمايد و عدالت اجتماعي را در همه زمينه ها و به صورت گسترده و بدون تبعيض اجرا کند و هرگز در اين مسؤوليت کوتاه نيايد. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : علی بامری
زمان زمان عجیبیست یارمابه کجاست؟.......................... دهد ندا دل من که امام من تنهاست........................ یابن الزهرایابن الزهرا........................................ گشته ام ازفراق توشیدا............................. یابیایک نگاهی به من کن..................... یابادودستت مراکفن کن................ آقاجان التماس دعا...............
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعحل فرجهم اللهم عجل لولیک الفرج
یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:56 :: نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین تشدید حرص مردان یکی دیگر از ایرادها این است که پوشیدگی زن اشتیاق و حرص مردان را افزایش میدهد زیرا انسان بر چیزی که از آن منع شده است حرص میورزد. اما اگر از حجاب بیرون آید پس از مدتی برای مردان جامعه طبیعی خواهد شد و حساسیتهای جنسی از میان خواهد رفت. این راه حل اشکالات فراوانی را به همراه دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: 1- زن بیحجاب تنها برای مردانی که همواره او را مینگرند ممکن است طبیعی شود اما مردهای نامحرم به چند نفر محدود نمیگردند. بنابراین ظاهر او همواره برای اکثریت قریب به اتفاق مردان جامعه تازگی و تنوع دارد و نگاه به او کاهش نخواهد یافت. ضمن این که جلوههای زنانه پیوسته مورد دید و طمع گرسنگان جنسی قرار دارند اگر چه به طور مکرر مورد نظارة آنها باشند. چه این که عطش مردان به زنها محدودیت ندارد. نتیجه آن که بیرون شدن زن از پوشش عفاف حرص چشمهای گرسنه را کاهش نمیدهد بلکه با توجه به آشکارشدن جاذبهها و زیبائیهای جسمانی او توجه و حرص مردان را افزایش میدهد. 2- آزمندی انسان در صورتی است که بیننده، هوس کند و منع شود. اگر غذای لذیذی را از چشم گرسنهای بدور بدارند به آن حرص نمیورزد و همچنین اگر زن بسیار زیبائی از چشم مردان پوشیده باشد به آن حرص نخواهند ورزید. «هر آنچهدیده ببیند دل کند یاد» و زن پوشیده از دیدة نامحرمان به دور است. اما اگر در اشتیای نامحرم چند برابر میشود. پوشش دینی مواضع زیبا و مهیج زن را میپوشاند و طبعاً زمینه تحریک و آزمندی پدید نخواهد آمد. اما فرونشاندن غرایز جنسی با برهنه ساختن زنان، خاموش کردن شعلههای آتش با بنزین است. 3- تمایلات جنسی مرد به زن در نگاه او خلاصه نمیشود تا با بیحجابی زن روابط آنها طبیعی گردد. بلکه نگاه به مواضع آشکار شدة بدن او مقدمة بیداری شهوت و تمایلات خفتة مرد میگردد و زمینه آزمندی شدید او بر کامیابیهای جنسی دیگر میشود و چنین تشدید حرصی از حرص بر نگاه به مراتب زیانبارتر است، و زنان بیحجاب علاوه بر حرص بر نگاه به مواضع مهیّج، حرص بر کامیابیهای دیگر جنسی را فراهم میسازند. نگاه به زنان خودنما شهوت مردان را متلاطم میسازد و تا ارضا نگردند نگاه آنها ادامه مییابد و از آنجائی که قیود اجتماعی، شرعی و عقلی مانع ارضای آن هستند حرص بر نگاه ادامه خواهد داشت تا به عقدههای درونی یا جنایات جنسی منتهی شود که نمونههای آن فراوان است. 4- طبیعی شدن نگاه بیگانه به مواضع جمال و مهیج یک زن جز با کنارگذاردن عفت که اساس زن را تشکیل میدهد میسر نیست و سرپرست او نیز باید فاصله عمیقی از سلامت اخلاقی، غیرت، مردانگی و دیانت داشته باشد تا راضی شود به اندازهای چشمهای لجام گسیختة نامحرم در زیبائیهای ناموسش سرو سیاحت کند تا برای او طبیعی شود. او مجاز نمیباشد. نتیجه این که اشکال تشدید حرص مردان به عکس آنچه گفتهاند بر بیحجابی مترتب است که با فرو ریختن دیوار حجاب تمایلات شهوری به تنشها و تجاوزات جنسی مردان منتهی میگردد. امّا ممنوعیتی که از سوی پوشیدگی زنان بر مردان بیگانه تحمیل میشود به غزل سرائی، ادبیات و عشق عفیف منتهی میگردد که مقدمه ازدواج شود.[1] ج) پردهپوشی دوشیزگان یک ظلم و احجافی است بر این جنس لطیف. چقدر شبیه تکلیف حجاب، آن که تکلیف نمایند که زنهای گوشهای خود را پنبه بگذارند تا نشنوند و چشمهای خود را بندند تا نبینند. جواب این اعتراض به چند راه ممکن است؛ اولاً: آن که اگر در بیپردگی زنها مفاسد اجتماعی و ادبی و اقتصادی و عمرانی باشد، چنانچه روشن میشد، تکلیف حجاب مانند تکلیف اطفال است به دبستان رفتن و دانش آموختن و یا مانند تکلیف مریض است به خوردن داروهای تلخ و گویا به هیچ وجه شبیه گوش و چشم بستن نیست. ثانیاً: آن که امر حجاب در جامعة زنان تا یک اندازه امری است فطری ایشان؛ چه آنکه به تاریخ زنان عالم رجوع کنیم و پرده پوش یا پرده دری ایشان را بسنجیم، بیشتر زنان دنیا را در قرون وسطی محجّبات خواهیم یافت مثلاً زنهای شهر شیب به یک حجاب و نقاب مخصوص که عبارت بود از پردهای که محاذی دو چشم برای دیدن سوراخ داشت، به صورت میگرفتند و در اسپارت دوشیزگان بیپرده در مقابل مردان میآمدند؛ ولی پس از اختیار شوهر پردهپوش میشدند. و نقوش قدیم نشان میدهد که زنها سر را میپوشانیدند، ولیکن هر وقت به بازار میرفتند، لازم بود که صورت را بپوشانند. و نیز صاحب دایره المعارف لاروس مینویسد که «زنان رومان در امر حجاب فوق العاده غلوّ داشتند، به درجة آن که زنان قابله ماما از خانة خود بیرون نمیآمد، مگر با کمال حیا؛ و صورت را تا حد چشم میپوشانیدند و ردایی که به پاشنه پایش میرسید به دور میگرفت و ردای دیگر به سر میانداخت به قسمی که شکل قامتش معلوم نمیشد.» از این سلسله اطلاعات معلوم میشود که تکلیف به حجاب فی الجمله تکلیف به یک فطرت اولیة زنان که ناشی از عفّت ذاتی ایشان است بوده؛ چه آن که در آن زمان با اختلاف طبقاتشان در دین و آئین، کم یا بیش از افق احتجاب دور نبودند و این تکلیف براخلاف فطرت اوّلیة عالم نسوان نیست. ثالثاً: پردة رقیق نازکی که چهرة دوشیزگان را از آفات باد و خاک و آفتاب و گرما و سرما نگاه داردو در حقیقت حافظ زیبایی که بهترین متاع ایشان است، باشد، نمیشود در ردیف مظالم و از موجبات محو حقوق و فشار بر زنان او را شمرد؛ با آن که منافع صحّی همین نقابی که از دیدن صاحب نیست و از دیده شدن حاجب است، بس است که بگوییم: هواخواهان رفع حجاب در حقیقت خواهان ظلم میباشند و به این پیشنهاد زیانی را به عالم نسوان متوجّه میکنند.[2] ح) حجاب باعث طلاق خواهد شد؛ زیرا شوهر او چون او را ندیده به حبالة نکاح بیرون آورده، بسا باشد مطلوب او نباشد؛ ناچار باید او را رها کند. اولاً: دیانت اسلامیه، نظر کردن به زنی را که مرد اراده نکاح و ازدواج او را دارد، جایز و مباح دانسته محقق قدس الله روحه میفرماید: یجوز أن بنظر الی امرأة یرید نکاحها و إن لم یستأذنها؛ و یختصّ الجواز بوجهها و کّفیها؛ و له أن یکرّر النّظر الیها و أن ینظره قائمة و ماشیة، و روی جواز أن ینظر الی شعرها و مَحاسنها و جسدها من فوق الثیاب؛ یعنی حلال است نگاه کردن به صورت زنی که میخواهید او را به حباله خود بیرون آورد؛ هر چند از او اذن نخواسته باشد؛ و اختصاص دارد این حکم به صورت و دو دست او. برای اوست که مکرّر زن را ببیند، نشستن و راه رفتن او را ملاحظه نماید. و روایت شده است جایز بودن نگاه کردن به مو و گیسوان او وم حاسن و بدن او از روی لباس؛ این است مقرّرات اسلامی، پس اگر کسی به این حکم محکم عمل نکند، اسلام را تقصیری نباشد. ثانیاً: مگر سبب و باعث طلاق منحصر است در بَد گِلی و عدم مباحث منظر تا به کشف حجاب این محذور برطرف شود. سبب و عامل قویِّ طلاق غالباً عدم توافق اخلاق و جمال معنوی یا فقر وفاقه و تیره روزگاری است؛ و این هم یک میزان کلی ندارد و غالباً از تحت قدرت و اختیار بیرون است.[3] [1] - محمد رضا، اکبری، حجاب در عصر ما، ص 107-98. [2]- رسول، جعفریان، رسائل حجابیه، ج 1، ص 214-213. [3]- همان، ص 263. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است. شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:35 :: نويسنده : علی بامری
حجاب و زیبایی همسویی احکام اسلام به ویژه حجاب با زیبایی دوستی و لذت بردن دیداری است. آیا حجاب به معنای نفی زیبایی و یا مبارزه بازیبایی و عشق نیست؟ و به معنای خبیث دانستن شهوت و سرکوب نمودن نیروی و همچنین میفرماید: «شَرارِ نِسائِکُم الدَنسه الجوجه العاصیه....»[1] بدترین زنان شما زن ناپاکیزه، لجبار و سرکش است. یکی از مراحل خودسازی، نگاهداری زبان و دل از آلودهشدن به گناه میباشد و میبایست همواره زبان را به اسماء الله و اذکار شریفه ممارست داد تا دل و جان و همه وجود آدمی جز نام خدا، توکل براو، امید به حق، و رضای پروردگار، چیزی دیگر نشناسد و همه وجودش خداجو گردد. روحیة سالم و معنوی داشتن و باطنی از خیرخواهی و نیکی کدن، آراسته بودن خود نوعی سلامت روح و سعادت اخلاقی و روانی است و سبب سلامت کاملتر و عمر پر برکتتر و پردوامتر برای انسان میشود. فساد اخلاقی، انحاط است و یکی از شعب آن، سقوط در دره شهوت و کامجوییهای ناروا و آزاد و بیبند و باری است. زن با پوشش شرعی خود، خانواده را استوار و پا برجا میسازد و بیهوده افراد را تحریک نمیکند و هوسها را برنمیانگیزد و مردها را به مفسده نمیکشاند و جوانان را به بیبند و باری سوق نمیدهد. و کودکان را از مهر و محبت خالص والدین، محروم نمیسازد و بازار فساد و افسار گسیختگی را گرمی و رونق نمیبخشد. زنانی که جسم خود را پربهاتر از آنان میدانند که اجازه دهند هر چشمی از آنان تمتع گیرد، هر هوسی بدان گرایش یابد. این گونه زنان شاگرد مکتب خدیجه و فاطمه(س) و اسماء بنت عمیسها و فضههایند. اسلام از زنان بیحجاب و بدحجاب، بیزار و متنفر است. زیرا اینهایند که با متزلزل کردن اخلاق و فضیلت، اسلام را در بین مردم لگدمال میکنند.[2] نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:44 :: نويسنده : علی بامری
حجاب عبادت استواژه «عبادت» منحصر به نماز، روزه، حج و اعمال واجب معروف نیست، بلکه تمام کارهائی را که انسان به وسیلة آن به خدا تقرُّب میجوید شامل میشود. حجاب نیز ـ چون یک واجب دینی است و رعایت آن بر زن لازم است ـ عبادت است. زن با حجاب در حال عبادت خداست، او تا هنگامی که در حجاب است، هر گامی که برمیدارد، نزد خدا درجات به دست میآورد. و انجام واجبات شرعی در درجة اوّل عبادت است. وچون حجاب واجب شرعی و دستور الهی است، لذا انجام این وظیفه، عبادت است. زنِ با حجاب، عملاً به قرآن ارج مینهد، و برای قرآن ارزش قائل است، چرا که فرمان قرآن را عملی کرده است ... اُو با حجاب خود، چشم رسول خدا را روشن، و قلب مقدَّس ائمة اطهار، و بخصوص امام زمان را شاد و مسرور و راضی میکند. قرآن کریم میفرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»[1] ای پیامبر ما، به مردم «بگو عمل کنید، که خدا و رسول اُو، و مؤمنین (که ائمّه دین باشند) عمل شما را میبینند». بنابراین آیه، زنِ با حجاب باید بداند که حجاب او، باعث خوشنودی خدا و رسول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت میشود. و این خود، تشویق بسیار بزرگی است برای پای بندبودن به حجاب. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است. شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:44 :: نويسنده : علی بامری
بعضی گمان میکنند که حجاب بار سنگینی و تحمیلی به دوش زن است، و کرامت و منزلت اجتماعی وی را مخدوش میکند. ولی قرآن کریم، حجاب را دقیقاً برعکس این گفته میداند. و در بحث آیات مربوط به حجاب در قرآن، فرمایش خدای متعال به مده که فرموده: «وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»[1] «هر گاه از زنان پیامبر چیزی خواستید از پُشتِ پرده و حجاب بخواهید، که رعایت این کار باعث طهارت و پاکی دلهای شماها و آنان است» از جملة: «رعایت این کار، باعث طهارت و پاکی دلها شما و آنان است» اوّل: اینکه حجاب باعث کرامت و شخصیّت زن میشود، و هنگامی که زن کشف حجاب میکند و زیبائیهای خود را آشکار میسازد، در حقیقت کرامت و قدسیّت خود را پای مال کرده است، به طوری که مانند یک عروسک ملعبة شهوت زنان و هوس بازان میشود، و در نتیجه جایگاه والای خود را از دست میدهد. دوّم: در حجاب پاکی زن است و این طهارت و پاکی در حدّ ظاهر توقّف نمیکند، بلکه راه را به سوی نقطة مرکزی زن ـ که قلب باشد ـ میپیماند. و قلب پاک و طاهر است که انسان را به اُوج کمال و معنویّت و قُرب به درگاه حق میرساند. و «حجاب» دربِ ورودی به طهارت قلب است برای زن. سوّم: حجاب باعث پاکی و طهارت جامعه نیز میشود، زیرا جامعه از خانواده و خانواده از زن و مرد تشکیل میشود. پس اگر زن و مرد پاک و شایسته خواهد بود. پس حجاب چه نقش بزرگی در طهارت مَرد و زن و جامعه ایفا میکند و بیحجابی برعکس آن دقیقاً ـ باعث آلودهگی زن و مرد و خانواده و جامعه خواهد شد. و بیحجابی، درب ورودی برای فساد قلب و آلودهگی روح، و اشاعة فحشا و منکرات خواهد بود.[2] نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است. جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 2:47 :: نويسنده : علی بامری
کاش ازگمگشته ماخبری بیاید................................................. ازیوسف فاطمه ماخبری بیاید....................................... خلاصه یک نفربایدبیاید...................................... تاانتقام سیلی زهرارابگیرد....................... به امیددیداریاصاحب الزمان.......... التماس دعا................نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.بسم رب الشهداءوالصدیقین
محب واقعى
امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله سخنان خداوند با حضرت موسى علیه السلام این بود که خطاب به او فرمود:: اى پسر عمران ! دروغ گوست کسى که بگوید: مرا دوست دارد؛ ولى چون شب فرا رسد، در خواب باشد؟! آیا محب ، مایل نیست که با محبوبش خلوت کند؟! اى پسر عمران ! من دوستانم را مى شناسم ، وقتى فرا رسد، دیده آنان ، از قلب شان متحول شود و عقوبتم برابر چشمان شان مجسم گردد. از روى مشاهده مرا خطاب نمایند و از روى حضور با من تکلم کنند. اى پسر عمران ! از قلبت مرا خشوع ده و از بدنت خضوع و از چشمت ، در ظلمات شب ، اشک ! مرا بخوان که قریب و مجیبم خواهى یافت ! نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:29 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین
خداشناسى على (ع )
امام باقر علیه السلام از جدش امیر مؤ منان نقل مى فرماید که : مردى برخاست و گفت : اى امیر مؤ منان ! با چه چیز خدایت را شناختى ؟ فرمود: با شکسته شدن عزم ها و همت ها؛ چون تصمیم به انجام کارى گرفتم ، مانع شد و چون عزم کردم پس قضاى الهى با عزمم مخالفت نمود؛ پس دریافتم که مدبر، کسى است جز من . مرد گفت : چه باعث شد شکر نعمت هاى او را به جاى آورى ؟ حضرت علیه السلام فرمود: به بلایا نگریستم که خداوند، آن ها را از من دور نمود و غیر مرا دچار آن ساخت ؛ از این رو دریافتم که او به من نعمت ارزانى داشته است ، پس شکرش را بر خود لازم دانستم . مرد پرسید: چرا لقایش را دوست دارى ؟ فرمود: چون دریافتم که براى من دین فرشتگان و فرستادگان و پیامبرانش را برگزیده ؛ دانستم که مرا گرامى داشته و فراموشم نکرده است . پس مشتاق لقایش شدم .نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:29 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین
بنی اسرائیل
«بنی اسرائیل» (اسراء)، هفدهمین سوره ی قرآن کریم است که 111 آیه، 1533 کلمه و 6460 حرف دارد. درباره ی فضیلت قرائت سوره بنی اسرائیل، امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس در هر شب جمعه، سوره ی بنی اسرائیل را بخواند نمی میرد تا به خدمت امام قائم (عج) برسد و از اصحاب آن حضرت باشد»(«تفسیر برهان»، ج 2، ص 389).لازم به توضیح نیست که قرائت همراه با درک معانی و مضامین و انجام اعمال نیک و خدا جویانه مثمرثمر واقع می شود نه قرائت خشک و بی روح.نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:29 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین
آثار قرآن و قیامت
امام صادق علیه السلام فرمود: در دیوان ها در روز قیامت سه اند: یکى دیوانى که در او نعمت هاست ، دیگر دیوانى که در آن حسنات است ، پس دیوان نعمت ها و حسنات را در مقابل یکدیگر قرار مى دهند که دیوان نعم تمام حسنات را فرا مى گیرد و در خود فرو مى برد، و دیوان سیئات مى ماند. پس فرزند مؤ من آدم براى حساب خوانده مى شود. آنگاه قرآن در فراروى او در نیکوترین صورتى پیش مى آید و مى گوید: اى رب من ! من قرآنم و این بنده مؤ من توست که خود را به تلاوت من رنج مى داد، و شب را در مدتى دراز به ترتیل در قرائت من مى گذرانید، و درگاه تهجد (شب نمازى و شب زنده دارى ) از چشمان او اشک جارى مى شد؛ پس او را خشنود گردان ، چنانکه مرا خشنود گردانید. امام فرمود: در آنگاه خداوند عزیز جبار مى فرماید: بنده من ! یمینت را (دست راستت را) باز کن ، پس آن را از رضوان خداى عزیز جبار پر مى کند؛ وشمال او را (دست چپ او را) از رحمت خدا پر مى کند. سپس به او گفته مى شود: این بهشتبراى تو مباح است ، بخوان (قرآن را) و بالا برو؛ پس چون آیه اى را قرائت کرد، درجهاى بالا مى رود.نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین
در روز گناه مکن
شخصى نزد سلمان فارسى آمد گفت : اى ابا عبدالله ! من توان آن ندارم که در شب نماز به جاى آورم . سلمان گفت : در روز گناه مکن !نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین
مشاهده خداوند قبل از قیامت
ابو بصیر مى گوید که به حضرت امام صادق علیه السلام گفتم : در مورد خداى تعالى آگاهم کن که آیا مؤ منان روز قیامت او را مى بینند؟ فرمود: آرى ، و پیش از روز قیامت هم دیده اند. گفتم : کى ؟ فرمود: وقتى که به آنها گفت : اءلست بربکم ؟ قالوا بلى ؛ آیا من پروردگارتان نیستم ؟ گفتند آرى ، هستى . بعد از مدتى ساکت شد و آن گاه فرمود: مؤ منان در دنیا، پیش از روز قیامت هم مى بینند؛ آیا تو همین الان او را نمى بینى ؟ ابو بصیر مى گوید: گفتم : فدایت شوم ! این حدیث را از جانب شما نقل بکنم ؟ فرمود: نه ، زیرا اگر آن را بگویى ، جاهل به معنایى که تو قابل هستى ، آن را انکار مى کند و بعد این را تشبیه و کفر به حساب مى آورد، و منظور رؤ یت با چشم نیست ؛ خدا بزرگ تر از چیزى است که مشبهان و ملحدان وصف مى کنند.نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : علی بامری به نام خدا روايت شده است كه خداى تعالى در يكى از كتاب هايش فرموده است :بنده ام ! آيا اين خوب و زيباست كه تو در حال مناجات با من ، به چپ و راست توجه نمايى و با بنده اى چون خودت ، تكلم كرده ، مرا رها نمايى ؟! آيا چون با يكى از برادرانت ، تكلم مى نمايى ، از ادب به دور نيست كه به كسى جز او توجه و التفات نمايى ؟! ولى تو با او چنين نمى كنى و در مقابلش ادب را نگاه مى دارى ؛ در حالى كه ادب را در محضر من رعايت نمى كنى ! پس ، چه بد بنده اى است ، كسى كه چنين باشد. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : علی بامری به نام خدا خوشا به حال دايم الصلوت ابو حمزه ثمالى از امام باقر عليه السلام روايت مى كند كه آن جناب فرمود: مؤ من تا در ياد خداست همواره در نماز است ، خواه ايستاده باشد يا نشسته و يا خفته ؛ زيرا كه خداوند (در وصف خردمندان ) مى فرمايد: آنانى كه در حالت ايستاده و نشسته و خفته ، خدا را ياد مى كنند. امام فرموده است : تا در ياد خدايى ، همواره در نمازى . خوشا آنان كه دائم در نمازند. دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:53 :: نويسنده : علی بامری مرحوم حسن بن فضل طبرسى در ضمن وصاياى پيامبر اكرم (ص ) به ابوذر نقل مى كند، پيامبر (ص ) فرمود: اى ابوذر! انسان جزء متقين نخواهد بود؛ مگر اين كه هر روز، خودش را با دقتى بيشتر، از محاسبه شريك مالى اش محاسبه كند و بداند اين غذا از كجا آمده است ؟ اين مايع نوشيدنى از چه راهى تهيه شده است ؟ و اين لباس كه پوشيده چگونه به دست آمده است ؟ آيا از مال حلال است يا حرام ؟ نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:26 :: نويسنده : علی بامری بز نر بسيار غيور است وقتى كه گله راه مى رود بز نر پيشاپيش همه گوسفندها راه مى رود نمى گذارد گوسفندى بر او پيشى بگيرد. و اين به جهت آن است كه چون سايه خود را در آفتاب مى بيند خود را به جهت شاخ هاى بلند و ريش درازى كه دارد بهتر از ديگران مى پندارد و نمى گذارد گوسفندان ديگر بر او تقدم بجويند و آنها را شاخ مى زند. مكتوب فى التوارة لا يغرنك طول اللحى فان التيس له لحية . يعنى فريب ريش بلند نخوريد و گمان نكنيد كه هر كه ريش بلندى دارد از ساير مردم بهتر است به جهت آن كه بز نر هم ريش بلند دارد و حال آن كه با گوسفندان ديگر فرقى ندارد! شريح قاضى اطلس بود، مرد يهودى همسايه اش بود ريش بلندى داشت ، شريح مى گفت : اگر ريش بيع و شرى مى شد، من به ده هزار درهم چنين ريشى را مى خريدم. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:19 :: نويسنده : علی بامری
صابر باش !
اگر به راستى تشنه شدى آب برايت مى فرستند. صابر باش كه اگر دير شودمسلما دروغ نخواهد شد، مجرب است . علاوه اينكه كسانى كه ديرتر مى گيرند بهتر وپخته تر مى گيرند و وجه آن با تدبر معلوم مى گردد. عارف رو مى گويد:
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:54 :: نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین
خدایى که نبینم نپرستم ! امیر مؤ منان در مسجد کوفه بالاى منبر خطبه مى خواند. مردى برخاست که به او ذعلب
مى گفتند، داراى زبانى بلیغ در خطبه و قلبى شجاع بود. گفت : اى امیر مؤ منان ! آیا پروردگارت را دیده اى ؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! من خدایى را که نبینم ، نمى پرستم . پرسید: اى امیر مؤ منان ! پس چگونه او را دیده اى ؟ فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! دیدگان با مشاهده او را نمى بینند؛ ولى قلب ها با حقایق ایمان او را مى بینند. واى بر تو اى ذعلب ! خداى من چنان لطیف است که لطفش به وصف در نمى آید و چنان عظیم است که با عظمت وصف نمى گردد و چنان بزرگ کبریاست که با بزرگى وصف نمى شود. در جلالت چنان جلیل است که با غلظت وصف نمى شود. قبل از هر چیز است و نمى شود گفت : پیش از چیزى است . بعد از هر چیز است و نمى شود به او بعد گفت : اشیاء را خواسته ، اما نه با همت . درک کرده است ، اما نه با خدعه . در همه اشیاست ، اما با آن ها مخلوط نیست و از آن ها هم جدا نیست . ظاهر است ، نه به شکل مباشرت . متجلى است ، نه با دیدن . دور است ، نه با مسافت . قریب است ، نه با نزدیک شدن . لطیف است ، نه با جسم داشتن ، موجود است ، نه بعد از عدم . فاعل است ، نه به اضطرار. صاحب تقدیر است ، نه با حرکت زیاد مى شود، نه با اضافه . شنواست ، نه با آلتى بیناست ، نه با اءداتى . اماکن حاوى او نمى شوند و اوقات او را شامل نمى گردند، صفات او را محدود نمى کنند و خواب او را نمى گیرد. هستى او از اوقات سبقت جسته ، وجودش از عدم و ازلش ، از ابتدا پیشى گرفته است . با خلق مشاعر فهمیده مى شود که کسى براى او مشاعر قرار نداده و با تجهیر جواهر فهمیده مى شود که جوهر ندارد و با ضد قرار دادن میان اشیا فهمیده مى شود که او ضد ندارد و با خلق تقارن میان اشیا فهمیده مى شود که او قرین ندارد. نور را ضد ظلمت قرار نداده است و خشکى را ضد ترى و زیرى را ضد نرمى ، و سردى را ضد گرمى ، متباین ها را با هم جمع کرده و میان چیزهایى نزدیک ، دورى افکنده است که با تفریق ، بر مفرق و با تاءلیف ، بر مؤ لف دلالت مى کند. و این سخن خداى تعالى استو من کل شى ء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون. میان قبل و بعد، فاصله انداخت تا معلوم شود که او قبل و بعدى ندارد و موجودات با غرایزشان گواه اند که آفریننده غریزه آن ها، غریزه ندارد و با موقت بودن شان اعلام مى کنند که براى قرار دهنده وقت آن ها وقتى نیست . میان موجودات حجاب و مانع قرار داده تا معلوم شود میان او و خلقش حجابى نیست . پروردگار است ، بدون این که خود پروردگارى داشته باشد و اله است ، بدون این که خود الهى داشته باشد. عالم است ، بدون این که معلوم باشد. سمیع است ، بدون این که مسموع باشد. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:53 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین پندى از ابلیس !! امام صادق (ع ) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که : روزى ابلیس بر حضرت یحیى (ع ) ظاهر شد در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود؛ حضرت یحیى (ع ) پرسید: این ریسمان ها چیست ؟ ابلیس گفت : اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم . حضرت یحیى (ع ) پرسید: آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست ؟ ابلیس گفت : بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام . حضرت یحیى (ع ) فرمود: به خدا قسم ، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد. ابلیس گفت : به خدا قسم ، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم . امام صادق (ع ) در پایان این ماجرا فرمود: اى حفص ! به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه براى دنیا کار نکنند. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:53 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین اثر سجده طولانى امیر مومنان فرمودند: من اصحاب محمد صلى الله علیه و آله و سلم را دیده ام و یکى از شما را نبینم که مانند ایشان باشد؛ زیرا آنان ژولیده مو و غبار آلود بودند و شب را بیدار به سجده و قیام مى گذراندند، گاهى پیشانى و گاهى گونه هاى خود را به خاک مى نهادند و از یاد بازگشت و مرگ و قیامت ، مانند اخگر و آتش پاره سوزان مى ایستادند و مضطرب و نگران بودند؛ پیشانى هایشان بر اثر طول سجده مانند زانوهاى بز، پینه بسته بود. هر گاه ذکر خداوند سبحان به میان مى آمد، از ترس و عذاب و کیفر، و امید به ثواب و پاداش ، اشک از چشمان شان جارى مى گشت ، به طورى که گریبانشان تر مى شد و مى لرزیدند؛ مانند درخت که در روز وزیدن تند باد مى لرزد. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:52 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین زدودن زنگارازدل وضو که از چشمه عشق گرفتار شود زنگار را مى زداید. از اینکه وضو به چهار عضو سر و رو دو دست و پا اختصاص یافت این است که ایزد تعالى چون نماز را واجب کرد نخواست که بندگان وى آلوده به خدمت آیند، ایشان را فرمود وضو کنند و با این چهار عضو مخصوص کرد زیرا که آدم اول روى به درخت گندم کرد و به پاى برفت و به دست از درخت گندم باز کرد و بر سر نهاد و بر حوا آورد ایزد عز اسمه بفرمود این چهار عضو گناهکار را به خدمت بشستن و مسح کردن تطهیر کنند این داستان بیان حال آدم و آدمیزاد است و همانند آن در آیات و روایات بسیار است الحمدلله که مولاى مکرم خود اهل اشارت است . نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:52 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین وسیله ترک هواى نفس یحیى بن معاذ چه زیبا گفته است : اگر ملایک هفت آسمان را شفیع قرار دهى و بیست وچهار هزار پیامبر و جانشینان آنها و همه کتاب هاى الهى را واسطه قرار دهى که نفست درترک دنیا با تو همراهى کند و حکم حق را گردن نهد، نخواهد پذیرفت ، اما اگرگرسنگى را وسیله قرار دهى و از راه گرسنگى وارد شوى ، خواهد پذیرفت و مطیعتخواهد شد! نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:52 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین سخن گفتن با حیوانات
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:51 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین عصای حضرت موسی از جمله خصائص و ویژگیهای حضرت قائم (عج) در هنگام ظهور این است که «عصای حضرت موسی علیه السّلام» همراه آن حضرت می باشد. در «الغیبة» نعمانی روایتی است از حضرت صادق علیه السّلام که فرمودند: «عصای حضرت موسی از شاخه درخت آس بود که در بهشت کاشته شده بود و هنگامی که به سمت مدین رفت، جبرئیل آن را برای او آورد و آن عصا و تابوت حضرت آدم علیه السّلام در دیباچه طبریه است و کهنه و متغیّر نمی شود تا اینکه آنها را قائم (عج) هنگام خروج، بیرون آورد». در روایتی دیگر عنوان شده که آن عصا در غاری در انطاکیه است. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:51 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهداءوالصدیقین مدت حکومت قائم شیخ مفید از ابی بصیر و او از امام باقر علیه السّلام در حدیثی طولانی در سیر و سلوک حضرت قائم (عج) حدیثی نقل کرده تا آنکه فرمود: «پس درنگ می کند بر این سلطنت هفت سال، مقدار هر سالی ده سال از این سالهای شما، آنگاه احیاء می کند خداوند آنچه را که می خواهد». یا در دیگر روایات آمده است که امام عصر (عج) پنج یا هفت سال و یا نخ سال و یا بیست سال و یا چهل سال و یا سیصد و نه سال به مقدار خواب اوّل اصحاب کهف در غار، حکومت می کند شاید اشاره به مراحل حکومت باشد، به این بیان که تشکّل و پایه ریزی حکومت در پنج و هفت و نه سال اوّل صورت می گیرد و پس از گذشت چهل سال به حدّ کمال می رسد و بیش از سیصد سال ادامه می یابد. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.عقيد خادم امام حسن عسکري عليه السّلام بود که مکرّر به ديدار حضرت مهدي (عج) نائل شده و او اوصاف مبارکش را بازگو کرده است. و هنگامي که امام عليه السّلام مي خواست فرزند بزرگوارش را به حضور بطلبد به او دستور مي داد که داخل خانه شده، آن حضرت را به محضر پدر بزرگوار بياورد. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:46 :: نويسنده : علی بامری يك پيام براى ملت ايران دارم كه گوش به حرف امام بدهند گول منافقين و ملى گراها و ليبرالها را نخورند كه اينها مخالف اسلام هستند . فرازی از وصیتنامه شهید صفرعلى محمدى نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:42 :: نويسنده : علی بامری بسم رب الشهدائوالصدیقین محمد بن مسلم از ابو جعفر، امام باقر عليه السلام نقل كرده است : اى محمد بن مسلم ! گناهانى كه مؤ من از آن توبه كند، بخشوده شود. پس بايد براى زمان پس از توبه از نو شروع به عمل كند، و به خدا سوگند كه اين توبه تنها اهل ايمان راست . عرض كردم : چنانچه توبه خويش را بشكند و گناه كند و سپس توبه كند، چه ؟ فرمود: اى محمد بن مسلم ! آيا توانى باور كنى كه بنده اى مؤ من بر گناه خويش پشيمان شده و از خدا آمرزش خواسته و توبه كرده ، ولى خداوند توبه اش را نپذيرفته است ؟ گفتم : او بارها چنين كرده ؛ گناه كرده و سپس توبه و استغفار! فرمود: هر گاه كه مؤ من به استغفار و توبه باز گردد، خداوند نيز بخشايش و آمرزش را به سويش باز گرداند، و خداوند، آمرزنده و مهربان است . توبه را مى پذيرد و از بدى ها در مى گذرد. پس مبادا مؤ منان را از رحمت خدايى دور نمايى. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:36 :: نويسنده : علی بامری
بسم رب الشهداءوالصدیقین
خدایى که نبینم نپرستم ! امیر مؤ منان در مسجد کوفه بالاى منبر خطبه مى خواند. مردى برخاست که به او ذعلب
مى گفتند، داراى زبانى بلیغ در خطبه و قلبى شجاع بود. گفت : اى امیر مؤ منان ! آیا پروردگارت را دیده اى ؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! من خدایى را که نبینم ، نمى پرستم . پرسید: اى امیر مؤ منان ! پس چگونه او را دیده اى ؟ فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! دیدگان با مشاهده او را نمى بینند؛ ولى قلب ها با حقایق ایمان او را مى بینند. واى بر تو اى ذعلب ! خداى من چنان لطیف است که لطفش به وصف در نمى آید و چنان عظیم است که با عظمت وصف نمى گردد و چنان بزرگ کبریاست که با بزرگى وصف نمى شود. در جلالت چنان جلیل است که با غلظت وصف نمى شود. قبل از هر چیز است و نمى شود گفت : پیش از چیزى است . بعد از هر چیز است و نمى شود به او بعد گفت : اشیاء را خواسته ، اما نه با همت . درک کرده است ، اما نه با خدعه . در همه اشیاست ، اما با آن ها مخلوط نیست و از آن ها هم جدا نیست . ظاهر است ، نه به شکل مباشرت . متجلى است ، نه با دیدن . دور است ، نه با مسافت . قریب است ، نه با نزدیک شدن . لطیف است ، نه با جسم داشتن ، موجود است ، نه بعد از عدم . فاعل است ، نه به اضطرار. صاحب تقدیر است ، نه با حرکت زیاد مى شود، نه با اضافه . شنواست ، نه با آلتى بیناست ، نه با اءداتى . اماکن حاوى او نمى شوند و اوقات او را شامل نمى گردند، صفات او را محدود نمى کنند و خواب او را نمى گیرد. هستى او از اوقات سبقت جسته ، وجودش از عدم و ازلش ، از ابتدا پیشى گرفته است . با خلق مشاعر فهمیده مى شود که کسى براى او مشاعر قرار نداده و با تجهیر جواهر فهمیده مى شود که جوهر ندارد و با ضد قرار دادن میان اشیا فهمیده مى شود که او ضد ندارد و با خلق تقارن میان اشیا فهمیده مى شود که او قرین ندارد. نور را ضد ظلمت قرار نداده است و خشکى را ضد ترى و زیرى را ضد نرمى ، و سردى را ضد گرمى ، متباین ها را با هم جمع کرده و میان چیزهایى نزدیک ، دورى افکنده است که با تفریق ، بر مفرق و با تاءلیف ، بر مؤ لف دلالت مى کند. و این سخن خداى تعالى استو من کل شى ء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون. میان قبل و بعد، فاصله انداخت تا معلوم شود که او قبل و بعدى ندارد و موجودات با غرایزشان گواه اند که آفریننده غریزه آن ها، غریزه ندارد و با موقت بودن شان اعلام مى کنند که براى قرار دهنده وقت آن ها وقتى نیست . میان موجودات حجاب و مانع قرار داده تا معلوم شود میان او و خلقش حجابى نیست . پروردگار است ، بدون این که خود پروردگارى داشته باشد و اله است ، بدون این که خود الهى داشته باشد. عالم است ، بدون این که معلوم باشد. سمیع است ، بدون این که مسموع باشد. نفس کشیدن آدمی گام های او به سوی مرگ است.
آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||
|